#پارت66
با احساس گرمایی روی پو*ست و پشت چشمم، اهسته لای پلکم را باز میکنم.
همه جا را تار و محو میبینم.
صدای بسته شدن در کابینت و پرنده های مختلف به گوش میرسد.
صدای شیه شایا میاید و موزیک بی کلام ارامی... .
به دیوار های چوبی نگاه میکنم؛ قاب عکس هایی از طبیعت که روی دیوار زده شده. من کجا...