Usage for hash tag: پارت63

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت63 مقابل یک کلبه چوبی زیبا، که دور تا دورش با چراغ نورانی شده می‌ایستد. کلبه ایوان دارد و از سطح زمین بالا تر ساخته شده و پله می‌خورد. تقریبا باید شصت یا هفتاد متری باشد و از بیرون واقعا زیباست. فکر نمی‌کردم کربلایی حسنی که عمو محمود می‌گفت، این چنین خوش سلیقه باشد. بیشتر به یک جای بیغوله...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت63 من یکی، اصلا در کفم نمی رود و باورم نمی شود که در تهرانم! به طرزی ذوق زده و پر از هیجانم که انگار بعد از بیست سال حبس، حکم حبس ابدم را برداشته اند. پر از لِذت به چهره های اشنای مَردم سرزمینم خیره ام... چهره هایی که برای اینکه بتوانند با اسودگی در کنار خانواده هایشان نفس بکشند، حاضرم از...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا مشغول شستن ظرف ها، توی جوب ابی بودم که از پشت عمارت رد می شد. بشقاب مسی رو توی سبد گذاشتم و یه دقیقه با پوف کلافه ای سر بلند کردم که متوجه یه ماشین شدم که از دور داشت می اومد.دستام رو کشیدم به لباسم تا خشک شه ،هوا نیمه افتابی بود و دلچسب. ماشین هر لحظه که نزدیک تر می شد من بیشتر زوم می...
بالا