Usage for hash tag: پارت35

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت35 کلافه طول و عرض اتاقم را طی می‌کنم. خاک بر سر من! نه یک بار و دوبار و سه بار... بلکه همه عمر و برای همیشه. ان شلاق کوفتی را در کدام کشو گذاشتم؟ اگر عماد می‌فهمید به وسایلش دست زده‌ام من را می‌کشت. دهانم تلخ و گس شده... . عماد از ظهر که رفت تا همین دو ساعت پیش نیامد و در اتاقش در...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت35 " یاس" ضربان قلبم را می شمارم... زیادی کند است! انگار خسته شده. حق دارد؛ من هم خسته ام... اهسته لای پلکم رو باز می کنم و به اون صندلی اهنی مزخرف نگاه می ندازم. اب دَهانم به سختی پایین می رود و ان سنگ تیره ی لعنتی که در گلویم گیر کرده لحظه به لحظه بزرگ تر می شود. خود کشی گناه بزرگیست؟...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت35 #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #شهرزاد با اخم ناشی از کار صبح شرف از اتاق بیرون امدم. معلوم نیست این زن و مرد دیونه کی می خوان برن.بهتره عصر یه سر برم تا پیش طلعت (زن اول خان و خاله شهرزاد )اون فقط از پس این افریته بر میاد.همین که قدم توی سالن گذاشتم شایراد رو دیدم که خیلی محکم و متین با همون اخمهای همیشگی جذاب و پر ابهتش از...
بالا