#پارت25
مربای آلبالو را روی نان میکشم و همزمان حواسم پیاحترام است تا ببینم چه میگوید.
کاش لااقل یک هفته ای بمانند! کاش... صدرا خیلی خوب است.
مهربان است و حامی...یک جور های نمیگذارد اب در دلت تکان بخورد. کنارش حس خوب امنیت و ارامش و را باهم داشتم.
نون تست را به دَهانم نزدیک میکنم و هنوز...
#پارت25
"حامی"
مهراد، دست در جیب جین لی سورمه ای اش، با لبخند کج مخصوصش، در حالی که چشم هایش تهدید گر روی من نیم نگاهی میزند، می چرخد و به طرف سائب بر می گردد .
لبخندش بزرگ می شود و با گشودن دست هایش وارد سالن می شود.
- خوش اومدی رفیق
اصلا رفاقت بین این دو موج میزند! ارواح عمه اشان.
سائب، با...
هُوالحق!
#پارت25
#واژگون
#صبا_نصیری
#انجمن_تک_رمان
*** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
#رمان_واژگون
#صبا_نصیری