#پارت_نود_شیش
*سیاوش*
با دیدن برگههای دور و برم پفی کشیدم و سرم رو خاروندم. حسابی باید برگههای لازم رو که برای سفر به ترکیه لازم دارم با خودم جمع کنم و ببرم. با کلافگی نگاهی به جانان کردم که دیدم اون بیچاره هم مثل من مشغول مرتّب کردن برگهها بود؛ البته با کاری که من بهش دادم تا فردا پاش گیر...