#پارت_نود_سه
مامان در ادامه گفت:
- تا روزی که پدرت من رو بهطور اتفاقی توی راه مدرسه میبینه و حسابی عاشق من میشه و این عشق از جانب من هم بود؛ ولی من فقط چهارده سالم بود و خیلی میترسیدم این موضوع رو با آقاجونت در میون بذارم؛ چون میخواستن من رو به زور به عقد مردی که آقاجونت تاییدش کرده بود در...