#پارت_هشتاد_نه
سیاوش با این حرف باز خندید و دستمال لاکچری سورمهای رنگش رو از کُتش در آورد و سریع با دستش فکم رو گرفت. من رو به سمت خودش نزدیک کرد و شروع به پاک کردن زیر چشمهام شد و زیر ل*ب گفت:
- تکون نخور، میخوام ریمل زیر چشمهات رو پاک کنم دختر.
با این حرف، آروم سرجام نشستم و به چشمهاش...