Usage for hash tag: پارت۲۳

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۲۳ هنوز کامل از پارک بیرون نیومدیم که بهزاد محکم تو سرم زد و گفت: _ یعنی خاک‌ برسر خرت کنن! جون میدی دو دقیقه ز*ب*ون به دهن بگیری سلیطه؟ حتما باید یه زری بزنی؟ _ اَه بسه بِزی! شیش ساعته داری یه تک غر می‌زنی، یه تنه دهنه من رو سرویس کردی... من که گفتم دعوا کردن بلد نیستم. _ خب تو که دعوا...
  2. mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۲۳ تیغه بران چاقو، مثل آینه توی تاریکی شب برق میزد. چاقو رو بالای سرم آوردم و با یه حرکت فرو کردم توی رون پاش. زوزه‌ای بلندی از سر درد کشید و افتاد زمین، چشم‌هاش رو بسته بود و ناله می‌کرد. قصد کشتنش رو نداشتم قصدم این بود که با ضربه‌ای که زدم، برگرده به حالت انسان‌گونش تا بدونم این گرگ یا...
  3. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۲۳ گونش هم کم نیاورد و چشم‌هاش رو بست و نچ‌نچی کرد و گفت: - پیریه دیگه عنایت‌جان! چی میشه کرد؟ یه روز فشار خون بالا میره، یه روز قند خون بالا... . عنایت با عصبانیت دندون قروچه‌ای کرد و گفت: - بس کن! پوزخندی روی ل*ب‌های گونش خودنمایی کرد و به همراه محافظ‌هاش اومد سمتمون و مقابل عنایت ایستاد...
بالا