#پارت_چهل_سه
با حرفش ل*ب ورچیدم و با آه گفتم:
- آه خوشبهحالتون؛ من دوست دوران دبیرستانی ندارم. به جاش یک دوست خل و دیوونهی اون هم از دوران مهدکودک دارم.
شیما با حرفم با تعجّب گفت:
- اوه! چند سالش... .
که آیدا زودی وسط حرف شیما پرید گفت:
- همین که دوست باوفایی برات باشه برات کافیه. تعداد...