...دیدمت!
پیراهن مردانهی سفید رنگی بر تن مقدست بود. بوی یاسِ سفید آمد.
لبخند زدم.
و به راستی؛
بودنت چه بود که یک شهر را از هر عطرِ دلبری، دیوانه میکرد؟
آمدنت چه بود که هم بوی شیرینیهای نارگیلی میداد و هم عطرِ پرتقال و اصلاً تمامِ عطرهای خوبِ جهان؟
#صبا_نصیری
#دلنوشته_منهوک
#به_وقت_ششم_مهرماه