• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Usage for hash tag: آبی«زینب.م»

ساعت تک رمان

  1. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...و مراقی بود تا از خط‌های بین آن‌ها رد نشود؛ اگر کسی از آن سمت رد میشد و او را می‌دید، به یقین گمان می‌کرد او از دیوانگان است! چراغ‌های شمع مانند کنار درها را با حرکت دستش روشن کرد؛ با حرکت بعدی در چوبی و زیبای ورودی را کنار زد و وارد شد. #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م»...
  2. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...که روی صورتش حس می‌کرد، نبود؛ دستش را که هنوز حس موهای شکلاتی رنگ دختر بر رویش باقی مانده بود را روی صورتش گذاشت. موهای هلگا بوی شامپو یا عطر خاصی غیر از نم باران نمی‌داد؛ اما به طرز عجیبی همان بوی بسیار ساده و ملایم، بر دلش نشسته بود. #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م» #انجمن_تک_رمان
  3. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...نمی‌داد‌. اگر کسی از آن مکان رد میشد و این دو نفر را می‌دید، به حتم باور نمی‌کرد این‌ها حال چه چیزهایی را پشت سر گذاشته‌اند. با سرگرمی پوزخند زد و طوری که هلگا متوجه نشود، زمزمه کرد: - هر لحظه که بیشتر شگفت‌زدم می‌کنی، بیشتر می‌خوامت! #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م» #انجمن_تک_رمان
  4. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...گشوده می‌شود. بعد از باز شدن این جعبه تمامی محتواهای آن بر سیاره زمین سرازیر می‌شود و تا قبل از آن هیچ یک از این پلیدی‌ها بر روی زمین وجود نداشت. در این داستان اشاره می‌شود به اینکه خاطرات تاریکش بر ذهنش سرازیر شده و او را درگیر کرده است. #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م»...
  5. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...را نادیده گرفت. می‌دانست کارمای از بین بردن سرنوشت یک موجود بسیار سنگین است اما اهمیتی نمی‌داد. یک بشکن زد و ظاهرش به حالت اول برگشت، بدون هیچ خون و تکه‌های پو*ست! لبخندی زد و گویی که هیچ اتفاقی نیوفتاده، در دفتر را باز کرد و وارد شد. #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م» #انجمن_تک_رمان
  6. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...بفرستم به دنیای زیرین. حالا سریع از حالت این بچه‌های حال بهم زن خارج بشید. تام و عالیس می‌دانستند اگر هرکاری که او می‌گوید انجام ندهند، عاقبت بسیار بدتری خواهند داشت. پس فقط طلسم کودک را زیرلب خنثی کردند و با وحشت منتظر مجازاتشان ماندند. #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م»...
  7. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...تو رو بکشن و روحت رو بگیرن؟ دل رحمی رو بذار کنار و برو یه چیکه آب بخور زن! هلگا از شنیدن لفظ «زن» در گفته‌های آرماند چهره‌اش را درهم کشید. با چشمان خسته و جدی سرش را بالا گرفت و زمزمه کرد: - نه من دل رحم نیستم، فقط با خشونت موافق نیستم! #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م» #انجمن_تک_رمان
  8. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...پیشخوان گیر افتاده بودند، رسید. آرماند بعد از اینکه مطمئن شد هلگا زنده است، با عصبانیت از جایش برخاست و به طرف آن‌ها رفت. باید یک‌بار دیگر اما این بار برای همیشه خودش را برای شیاطین ثابت می‌کرد تا دیگر دردسرهایی همانند این را نداشته باشد. #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م»...
  9. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...و به سمت دو شیطان به اصطلاح کودک رفت. آن‌ها به قدری در ساختن توهم خفگی بر روی هلگا متمرکز بودند و تمام بخش‌های چشمانشان قرمز بود، که متوجه حضور آرماند نشدند. زیرلب غرید: - چطور احمق‌های پست و گستاخی مثل شما جرئت کرده به طعمه من دست بزنه؟! #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م»...
  10. Aby

    درحال تایپ رمان قرارداد ناگسستنی با شیطان | Aby کاربر انجمن تک رمان

    ...در لباس پزشکی که بالای سر او و جسم بی‌جان مادرش است، پر از بهت و حیرت شد! شیطان با عصبانیت و نگرانی به او نگاه می‌کرد. دو طرف شانه‌های کوچک و ظریف دخترک را گرفت و فریاد زد: - بیدار شو! تو نباید الان بمیری، هنوز قراردادت رو امضا نکردی! #رمان_قرارداد_ناگسستنی_با_شیطان #آبی«زینب.م» #انجمن_تک_رمان
بالا