#پست42
#برای_دیگری
به سان برق و باد، غیب میشود.
حتی نمیداند چطور با آن حالِ بد، خم میشود و بند کتانیهای سیاهش را به هم گره میزند و میرود.
فقط میرود. میرود تا مامان مهریاش نیاید و نبیند که داماد، حتی روزِ خریدِ عروسی هم قابل ندانست که حاضر شود!
حتی نمیداند چطور خودش را داخل ماشین...
#پست42
#تیامو
*** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
#رمانتیامو
#تیامو
#صبا_نصیری
#انجمن_تک_رمان