Usage for hash tag: دلنوشته‌_منهوک

ساعت تک رمان

  1. Saba.N

    کامل شده دلنوشته‌ی منهوک | اثر @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...دیدمت! پیراهن مردانه‌ی سفید رنگی بر تن مقدست بود. بوی یاسِ سفید آمد. لبخند زدم. و به راستی؛ بودنت چه بود که یک شهر را از هر عطرِ دلبری، دیوانه می‌کرد؟ آمدنت چه بود که هم بوی شیرینی‌های نارگیلی می‌داد و هم عطرِ پرتقال و اصلاً تمامِ عطرهای خوبِ جهان؟ #صبا_نصیری #دلنوشته‌_منهوک #به_وقت_ششم_مهرماه
  2. Saba.N

    کامل شده دلنوشته‌ی منهوک | اثر @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    #پست2 #دلنوشته‌_منهوک و دوشنبه‌، می‌توانست روز مقدسی باشد و من؛ نمی‌دانستم! چون دیروزی که از پشت شیشه‌ی اتاقکِ ماشین، ضریحِ نگاهت را زیارت کردم. می‌خندیدی؛ کاش می‌توانستم حَرَم لبانت را ببوسم و حاجت روا شو! باران می‌بارید. به جای لمس رخِ ماهِ تو، انگشتانم روی شیشه لغزید. دورتر می‌شدی و من...
  3. Saba.N

    کامل شده دلنوشته‌ی منهوک | اثر @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...اما... همچنان دیوانه‌وار دوستتان دارم. نشد که بشود که از قلب و ذهنم پاکتان کنم؛ بازهم این قلب برای شما و به عشق شما می‌تپد و همچنان به امید دیدنِ دوباره‌ی روی ماهِ شما، زنده‌ام و با خیال‌تان زندگی می‌کنم! همین؛ خداحافظ! #صبا_نصیری #منهوک #منهوک #دلنوشته‌_منهوک #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان
بالا