#پارت195
در خانه را، حامی باز میکند و اهسته کمک میکند تا وارد خانه بشوم. همین که پایم درون خانه قرار میگیرد، ابتین با خنده به طرفم میدود و همین که میخواهد خود را به بغلم بیندازد و من اغوش برایش باز میکنم، داد شوکه حامی جفتمان را خشک میکند:
- اروم!
دَستم در هوا خشک میشود و ابتینم اهسته...