#پارت166
" یاس"
سردرد و سرگیجه از صبح امانم را بریده بود. نمیدانم چه اتفاقی افتاده و من در خانهی یزدان چه میکردم. هیچ پیشزمینهای برای اینکه چرا باید وقتی چشم بازم کنم یزدان بالا سَرم باشد، ندارم. اهسته دستم را روی سَرم میگذارم و شیر روشویی را باز میکنم. حالت تهوع، به این حال خَراب اضافه...
هُوالحق!
#پارت166
#واژگون
#صبا_نصیری
#انجمن_تک_رمان
*** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***