#پارت۵
به محض دیدن گفتوگوی محرمانه بین وحید و مامان، شصتم خبردار شد توطئهای در کاره؛ بدجور بوی چقولی و جاسوسی از کلهی پوک وحید میومد.
با سرعت نور خودم رو بهشون رسوندم و پریدم رو سر وحید.
_ مــامــان؛ به جون خودش دروغ میگه! وحید بمیره همش تهمتها. اصلاً تو خانمتر و با شخصیتتر از من تو دنیا...