...به گرشای متعجب و روشنای خندان زدم و درجایم چرخی زدم و پرسیدم:
- چطورم؟
و بلافاصله شال و پالتویم را روی دستهی مبل انداختم. روشنا با اشتیاق در جایش پرید و تقریبا فریاد کشید:
- وای! ماما عین فروزن شدی.
#مهدیهنوشت
سلام خوشگلا🌹بخاطر وقفه.ی بوجود اومده عذر میخوام. شرایط نرمالی برای تایپ نداشتم