#پست_نودودو
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
کلمهی آخر را چنان داد زدم که نگهبان هتل و چند عابر به سمتمان چرخیدند. هوف بلندی سر دادم و دستی به صورت د*اغ کردهام کشیدم. نگاه از اطراف گرفتم و بدون توجه به چشمان متعجبی که از لهجه و گویش من گرد شده بودند، پرسیدم:
- ماشین کجاست؟
و همین که در قسمت...