#پارت۹۱
در تراس باز شد و اشکان وارد تراس شد، پس هنوز نرفته. بدون اینکه برگردم نگاهش کنم گفتم:
- توکه هنوز نرفتی؟
همونطور که صدای قدمهاش و میشنیدم که داره میاد سمتم گفت:
- با اجازه کی داری من و بیرون میکنی؟
همونطور که خیره به حیاط عمارت و اطرافش بودم جواب دادم:
- با اجازه خودم.
رسید کنارم و...