#پست_هفتادوشش
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
گلاب را با دقت به روی خط نستعلیق و سفید قبرش ریختم و ل*ب زدم:
- میدونم عود خیلی دوست داری؛ اما لحظهی آخر فراموشش کردم. ببخشید!
شیشه را کنارم قرار دادم و با کف دست مشغول پخش کردن عطرناب گلهای محمدی شدم و کمی خودم را برایش لوس کردم:
- تقصیر من...