#پارت۸۳
سری تکون داد و گفت:
- میفهمم و برای همین میخوام توضیح بدم. دیشب دوتا از همین محافظهای کودن من، سر نگهبانی انبار خوابشون میبره و از قضا چند نفر که نمیدونم کیا بودن، اما حدس میزنم که کار کی باشه، از فرصت استفاده میکنن و هر چی ج*ن*س داشتم و نداشتم رو با خودشون میبرن. منم دستور دادم...