خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • 🌱فراخوان جذب ناظر تایید ( همراه با آموزش ) کلیک کنید
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. Mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۶۲ نمی‌تونستم تا صبح دووم بیارم و با همه‌ی این‌ها باز هم اومدم تا قلبم بی‌طاقت‌تر از اینی که هست نشه. صدای در ورودی سالن رشته‌ی افکارم رو پاره کرد. یه پیر مرد که نژادش کره‌ای بود. با ریش پروفسوری و لباس بلند آبی که تنش بود، وارد سالن شد. نگاهی به ما سه تا کرد و گفت: - به دستور فرمانروا...
  2. Negin_SH

    در حال ویرایش رمان ناطور نبات | Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...شدند. سپس بدونِ آ‌ن‌که کوچک‌ترین‌ صدایی از خود ایجاد کنند با تمرکز و ذکاوت‌شان از بین شاخه‌ها و برگ‌ها رد شدند. ناگهان لورا با تکان خوردنِ موجودی در بین برگ‌ها ایستاد. جک و اِدوارد نیز ایستادند و بدونِ کوچک‌ترین حرکتی سعی در دیدن آن موجود داشتند. #پارت۶۲ #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
  3. Mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۶۲ هیچ توجهی هم به حرف اطرافیان نداشت و چشم‌های پر حرصش من و هدف گرفته بودن. با عصبانیت عربده بلندی کشید و بطری خالی توی دستش رو بالا برد با یه حرکت بطری شیشه‌ای رو کوبوند توی سرم. صدای گوش خراش شکسته شدن بطری توی گوشم پیچید. با این کارش جیغ دخترها و همه خدمت‌کارها در اومد. سرم د*اغ شده بود...
  4. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت۶۲ #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
بالا