#پست_پنجاهوپنجم
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
گرشا برای من بازی آمده بود؟ در صورتی که من با تصور یکی شدن شبهای بهار و او با هم، بیخوابی به سرم میزد و از دردهای عصبی و بیماری پرخوری که دوباره به جانم افتاده بود رنج میکشیدم. باید به او حق میدادم؟ چه حقی؟ چه حقی وقتی که من میمردم و...