ساعت تک رمان

  1. Saba.N

    دورهمی دورهمی ویژه با حضور نویسندگان تک رمان

    ...و شخصیت‌های رمان و یا داستان‌هام، پیش میرم. فقط به نوشتن ( و نه ادیت در پیش نویس اول) فکر می‌کنم و همچنان می‌نویسم و بعد؛ ویرایشِ خلاقانه و حرفه‌ای! همین. #صبا_نصیری #رمان_برای_دیگری #رمان_مختوم_به_تو 🦋 #رمان_تی_امو #رمان_تیامو #رمان_واژگون #دلنوشته_منهوک #دلنوشته_دچار...
  2. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...تو! اشک‌هایم را پاک می‌کنم و خُب البته که تو نباید در این حوالی باشی. در این حوالی فقط من پرسه می‌زنم و اشک می‌ریزم. تو فقط می‌توانی دور از من و دور از تمامِ دورترها باشی. آن‌قدر دور که حتی اگر هم‌صدا با تمام شهر فریاد بزنم «کجایی؟» باز به گوشِ تو نرسد! #صبا_نوشت #صبا_نصیری #دلنوشته_ساعت_عاشقی
  3. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...و کوتاهت و ببوسمت! ببویمت و چنان سخت در آغوشت بگیرم که انگار نه منی وجود داشته باشد و نه تو! آن‌قدر سخت، که یکی شویم؛ اما اکنون تنها چیزی که بر من حاکم است، پریشانی و دلتنگی‌ست! و من، بی تو پریشان، آشفته، واژگون و متلاشی و تو انگار نه انگار! #صبا_نوشت #صبا_نصیری #دلنوشته_ساعت_عاشقی ! ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
  4. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...دارم. آن‌قدر معمولی که به وقتِ دلتنگی سکوت کنم که مبادا خوابِ تو، بی‌خواب شود! من تو را معمولی دوست دارم. آن‌قدر معمولی که دوست داشتنم به چشمِ تو نیاید و سال‌ها پشت پنجره، تصدقِ آمدنت بروم. من تو را که هیچ؛ حتی احتمالِ این‌که دوستم بداری را هم دوست دارم! #صبا_نصیری #صبا_نوشت #دلنوشته_ساعت_عاشقی
  5. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...که ابریشمی‌هایت را با عشقِ میان آن دندانه‌هایش بنوازی. تنت را به سمتم سرازیر کن که زندگی باید جایی حوالیِ آ*غ*و*ش تو باشد! بیا؛ بمان و هرگز ترکم نکن! که یک تو رنجیده خاطر کرد مرا و یک جهان، خرسندم نکرد! که یک تو مرا ترک کردی و آمدن یک عالم به چشمم نیامد! #صبا_نصیری #صبا_نوشت✍🏼💙...
  6. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    #پست۹ باران می‌‌بارید. هوا ابری و چشمانِ سیاهِ و نافذ او هم که بی‌نهایت زیبا بود. چاره‌ای جز عاشق شدن نداشتم. خواستم بگویم دوستت دارم! زبانم نچرخید. مغز، یاری نکرد. بوییدمش، بوسیدمش! و به راستی که جمله به آن سادگی کفایت نمی‌کرد! #صبا_نصیری #صبا_نوشت #دلنوشته_ساعت_عاشقی
  7. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    #پست۸ در اتاق کوچک و ده متریِ مغزم، هر شب صدای شلیک می‌آید! در این‌جا کسی شب‌ها به سمت تو، گلوله نشانه می‌رود. خون‌ریزی می‌شود؛ تو به در و دیوارهای اتاق، پخش می‌شوی! اما نمی‌دانم چرا خورشید که طلوع می‌کند، دوباره صدای نفس‌هایت از آن اکو می‌شود؟ بوی عطرت به مشام می‌رسد، نگاهِ خندانت پیش چشمانم...
  8. Saba.N

    کامل شده دلنوشته ساعت عاشقی | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    #پست6 به‌سانِ دخترک گل‌فروشی که هفته‌ها، حتی یک شاخه هم نفروخته باشد؛ به‌سانِ مردی جوان که در راهِ رسیدن به معشوق، تایر پنچر کرده باشد؛ به‌سانِ پیرمردی که خود، خود را در آ*غ*و*ش کشیده و به خانه‌ی سالمندان بُرده باشد؛ دلگیرم و مقدار زیادی غمگین و شاید حتی، درمانده! به زندانی‌ای می‌مانم که قبل از...
بالا