#پست_پنجاهودوم
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
با شنیدن صدای آشنای آقای ایزدی پلهها را سریعتر پایین رفتم و همین که به سالن رسیدم، او را پوشیده در کت وشلواری مشکی و کیف به دست، مقابل در ورودی مشاهده کردم. خورشید اورکتش را به رختآویز کنار در آویزان کرد و با دست سالن را نشانش داد.
-...