#پست_سیوهشتم
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
نگاهی کوتاه به اطرافش انداخت و نفسی چاق کرد و پاسخ داد:
- اتفاقاً میخوام این بازی کثیف رو ادامه بدم.
دستانش را روی میز قرار داد و بیتوجه به اطرافش، در جایش صامت ماند. شانهای بالا انداختم و منتظر کلامش ماندم تا تمام کند این قائلهی مسخره را.
-...