#پست_بیستوششم
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
کلافه و عصبی گوشی را روی مبل پرت کردم و موهای بینوایم را میان انگشتان یاغیام کشیدم. آنقدر صحبتم با ایزدی اعصابم را خدشهدار کرده بود که نفهمیدم با چه خشموخروشی خود را به خانه رساندم و خورشید بینوا را زابهراه کردم. خورشیدی که با هول وولا و...