• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

بزرگترین خرابکاری ای که موقع آشپزی کردی چی بوده؟؟

  • نویسنده موضوع A_h
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 827
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

elahe^_~ s

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-16
نوشته‌ها
221
لایک‌ها
2,041
امتیازها
63
کیف پول من
2
Points
0
یه بار خونه تنها بودم قرار بود تن ماهی درست کنم
تو اب گذاشتمش رو گ*از خودمم رفتم طبقه بالا تو اتاقم
یهو یه صدای انفجار اومد
رفتم
دیدم تن ماهی ترکیده
رو سقف پره روغن و گوشت شده
هنوزم هستjr2z
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Paniz

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-17
نوشته‌ها
151
لایک‌ها
221
امتیازها
43
کیف پول من
0
Points
0

zahraa

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-02
نوشته‌ها
169
لایک‌ها
1,887
امتیازها
73
کیف پول من
112
Points
0
منم ی سری داشتم کیک میپختم
نصف آردو نریختم
خلاصه نگم براتون کیکم توی فر اینقد پوف کرد ک چسبید ب سقف فر
بعدم سوخت:|



ی سری هم جوش شیرین زیاد ریخته بودن واس کیک
توی خمیر آب ک میریختم کف میکرد میجوشید می‌اومد بالا:|
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : zahraa

miss_zamani

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-05
نوشته‌ها
386
لایک‌ها
11,819
امتیازها
63
محل سکونت
دنیای مشکی:)
کیف پول من
102
Points
0
امضا : miss_zamani

Golyas

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-30
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
161
امتیازها
28
کیف پول من
0
Points
0
راستییتش اولین بار خواستم آشپزی کنم از شانس بدم دایی ام اومد خونه واسه نهار بیچاره عجله هم داشت مامانم هی میگفت دختر کوفته و آب گوشت پس چی شد من هی میگفتم کوفته ها نپوختن مامان هی کف پخته من گفتم نپخته بهرحال زور مامانم بیشتر بود غذا رو گذاشت جلوی دایمم دایی اول آب گوشت خورد چه چه به به کرد تا رسید به کوفته تا قاشق رو رو گذاشت قاشق از کوفته ها جدا نمیشد از بس سفت بودند بیچاره ی چشمش به کوفته بود ی چشمش به من خجالت زده
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ill rose

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-08
نوشته‌ها
195
لایک‌ها
4,353
امتیازها
83
محل سکونت
مریخ:)
کیف پول من
3
Points
0
داشتم ماکارونی با رب و بدون گوشت چرخ کرده درست میکردم حواسم نبود رب نداریم
ماکارونیو آب کشیدم تازه یادم به رب افتاد دیدم هیچی نیست
تو یخچالمونم هیچی نبود جز پرتقال و یه دونه گوجه
چند تا پرتقالو با گوجه و ادویه ریختم و سرخ کردم ب عنوان سس ماکارونی
نکته: هیچ وقت پرتقالو سرخ نکنین
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ill rose

Nazanin

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-04-03
نوشته‌ها
686
لایک‌ها
2,774
امتیازها
113
کیف پول من
913
Points
0
من یه بار دیدم قورمه سبزی که مامانم گذاشته بود خوب نشده بود یادمه از یکی از دوستام شنیده بودم نشاسته بریزم منم کلی نشاسته خالی کردم تو قورمه ها 🤣🤣🤣🤣🤣🤣😑😑😑😑 مامانم کلی دعوام کرد بعد بردیم بخوریم بابام گفت این چیه مامانم گفت سلیقه دخترته بعد بابام گفت خلی خوشمزس و تعریف کرد بیچاره به زور خورد 🥴😐🤣🤣🤣
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Nazanin

Pegah.a

مدیرتالار ویرایش و زبان+مدرس زبان ترکی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ویراستار انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-08
نوشته‌ها
440
لایک‌ها
2,275
امتیازها
73
محل سکونت
تهران
کیف پول من
52,761
Points
373
سطح
  1. حرفه‌ای
یه بار مامانم خونه نبود بهم گفت برنج درست کن...
بعد یه قابلمه‌ای روی گ*از بود که صبح توش نون گرم کرده بودن خورده‌هاش ته قابلمه بود
منم از آشپزی چیزی سر در نمی‌آوردم، فکر کردم مامانم تهش نمک ریخته که من توش برنج درست کنم

نگم براتون چه برنجی شده بود، ماشالله پر برکتم بود چهار پنج روز همه می‌خوردن، بنده خداها هیچی‌ام نمی‌گفتن😂
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Pegah.a
بالا