واژه "Society" از ریشه لاتین "Societas" بهمعنی شریک و همنشین گرفته شده و به مفهوم وضع و حالت اجتماعی انسانها و حیواناتی است که تحت یک قاعده و قانون مشترک و معین زندگی میکنند. کلمه جامعه یک واژه عربی و مونث جامع به معنی گرد آورنده، فراهم آورنده، مجتمع، مردم یک ده، شهر یا کشور، محل تجمع و مسجد جامع بهکار رفته است.
جامعه در اصطلاح محصول گرد آمدن انسانها و کنشهای متقابل میان آنان است که باهم زندگی میکنند و در رسیدن به هدف معینی با یکدیگر همکاری دارند. بهعلاوه معیارها و مقرراتی ساده یا پیچیده بر روابط عادی آنها حاکم است و نهادها و سازمانهایی، تداوم و پایداری اجتماع آنان را تامین میکند.
اگرچه جامعهشناسی بهمعنای علمی آن در قرن هجدهم ظهور کرد لکن واژه جامعه مدتها قبل یعنی دستکم یک قرن قبل از پیدایش تفکر متمایز جامعهشناختی در آثار هابز و ویکو بهکار رفته است. فرهنگ کوچک آکسفورد انگلیسی سال 1531 را سال پیدایش نخستین کاربرد این واژه بهمعنای "ارتباط با همنوع خود" ذکر کرده است. البته ریشه جامعهشناسی و بحث در خصوص نحوه ایجاد و بازتولید جامعه در فلسفه کلاسیک باستان و آرای افلاطون و ارسطو قابل ردیابی است.
ماهیت جامعه
در پاسخ به این پرسش که جامعه چیست؟ و چرا تشکیل میشود؟ به سه دیدگاه اصلی در نظریههای اندیشمندان کلاسیک برخورد میکنیم که نظریههای جدید نیز برگرفته از این سه دیدگاه هستند. تصور جامعه از منظر این سه دیدگاه بهصورت زیر است:
1) افراد جامعه قلمرو مشترکی را اشغال میکنند؛
2) در حکومت یا نوعی دیگر از اقتدار سیاسی یکسانی شریک هستند؛
3) تا حدودی دارای یک فرهنگ مشترک میباشند؛
4) جامعه دارای عمومیت است یعنی هم فرد را در خود جای میدهد. هم جایگزین آن میشود و افرادی در هر دو ج*ن*س و تمامی سنین را دربر میگیرد؛
5) جامعه دارای تداوم و استمرار است، طول عمر جامعه از طول هستی هر یک از افراد فراتر میرود؛
6) افراد در جامعه دارای مشارکت فعالانه و کم و بیش آگاهانه هستند و بهنوبه خود از مزایای حیات جمعی سود میبرند ضمن اینکه نقشی فعال در آن ایفا میکنند.
جامعه در اصطلاح محصول گرد آمدن انسانها و کنشهای متقابل میان آنان است که باهم زندگی میکنند و در رسیدن به هدف معینی با یکدیگر همکاری دارند. بهعلاوه معیارها و مقرراتی ساده یا پیچیده بر روابط عادی آنها حاکم است و نهادها و سازمانهایی، تداوم و پایداری اجتماع آنان را تامین میکند.
اگرچه جامعهشناسی بهمعنای علمی آن در قرن هجدهم ظهور کرد لکن واژه جامعه مدتها قبل یعنی دستکم یک قرن قبل از پیدایش تفکر متمایز جامعهشناختی در آثار هابز و ویکو بهکار رفته است. فرهنگ کوچک آکسفورد انگلیسی سال 1531 را سال پیدایش نخستین کاربرد این واژه بهمعنای "ارتباط با همنوع خود" ذکر کرده است. البته ریشه جامعهشناسی و بحث در خصوص نحوه ایجاد و بازتولید جامعه در فلسفه کلاسیک باستان و آرای افلاطون و ارسطو قابل ردیابی است.
ماهیت جامعه
در پاسخ به این پرسش که جامعه چیست؟ و چرا تشکیل میشود؟ به سه دیدگاه اصلی در نظریههای اندیشمندان کلاسیک برخورد میکنیم که نظریههای جدید نیز برگرفته از این سه دیدگاه هستند. تصور جامعه از منظر این سه دیدگاه بهصورت زیر است:
- جامعه بهعنوان پدیدهای غیرطبیعی و قراردادی؛ از این منظر جامعه اصالتی از خود ندارد، بلکه انسانها بهخاطر تامین منافع و امنیت خود تن به قرارداد زندگی اجتماعی میدهند. انگیزه این کار از نظر توماس هابز ترس هر انسان از دیگری، از نظر ژان ژاک روسو وحدت با دیگران و از نظر جان لاک حفظ داراییهایش بوده است. این نظریه که بر فردگرایی استوار بوده بنمایه نظریههای لیبرالیستی قرن هجدهم نیز قرار گرفت، لکن به مرور زمان از قوت آن کاسته شده است.
- جامعه بهعنوان یک کل تجربهناپذیر و ماتقدم؛ این نظریه همراه با شکلگیری جامعهشناسی بهعنوان رشتهای علمی صورتبندی شد و مسیر افراط را در جهت عکس نظریه اول پیمود، جامعه را اصل و انسان را مدنیالطبع قلمداد کرد. هر چند جامعه از افراد و گروهها تشکیل شده، لکن حقیقت فرد را باید در جامعه جستجو کرد. جامعه بهمثابه کل، بر فرد بهمثابه جزء سیطره و تفوق دارد. این اندیشهها دارای نوعی جمعگرایی و بیاعتنایی به فرد بودهاند. اگوست کنت، هربرت اسپنسر و امیل دورکیم را باید از طراحان اصلی این دیدگاه بر شمرد.
- جامعه بهعنوان حاصل تعامل بین افراد و گروهها؛ در این نظریه، برعکس دو نظریه قبلی، فرد بهکلی در جامعه مستحیل نمیشود تا به هیچوجه در معادلههای اجتماعی بهحساب نیاید و نیز جامعه یک کل ما تقدم که از پیش بر اجزاء و اعضای خود مسلط باشد، تصور نمیشود. فرد بهعنوان عنصری پایه، دارای جایگاه مهمی است و جامعه نیز از تعامل و ارتباط بین همین افراد و اعضاء شکل گرفته است که با از بین رفتن این ارتباطات آن هم نابود میشود. این نگرش توسط جورج زیمل مطرح شد و در مسیر بعدی جامعهشناسی در قرن بیستم تاثیر زیادی گذاشت. نظریه معتدل و نسبی زیمل حد فاصل دو نظریه افراطی دیگر، یعنی نافیان جامعه مانند هابز و قایلان به اصالت جامعه مانند دورکیم، قرار میگیرد.
1) افراد جامعه قلمرو مشترکی را اشغال میکنند؛
2) در حکومت یا نوعی دیگر از اقتدار سیاسی یکسانی شریک هستند؛
3) تا حدودی دارای یک فرهنگ مشترک میباشند؛
4) جامعه دارای عمومیت است یعنی هم فرد را در خود جای میدهد. هم جایگزین آن میشود و افرادی در هر دو ج*ن*س و تمامی سنین را دربر میگیرد؛
5) جامعه دارای تداوم و استمرار است، طول عمر جامعه از طول هستی هر یک از افراد فراتر میرود؛
6) افراد در جامعه دارای مشارکت فعالانه و کم و بیش آگاهانه هستند و بهنوبه خود از مزایای حیات جمعی سود میبرند ضمن اینکه نقشی فعال در آن ایفا میکنند.
تک رمان
دانلود رمان عاشقانه از طریق سایت تک رمان دانلود رمان جنایی برای دانلود رمان رایگان وارد شوید جهت چاپ رمان و نشر در انجمن رمان نویسی از طریق اورود به انجمن اقدام کنید
taakroman.ir
آخرین ویرایش: