نویسنده :ترنم (ترانه )میلان
ژانر :درام عاشقانه / اجتماعی
دو باره خواهد آمد آن مرد زیر باران
دوباره خواهم رقصید ...
در اوج بی فروغی شهزاده ای می آید
چون شمع زیر باران می خندد و می خواند
چون آینه می خواهد فریاد کند صدا را !!
من با نگاهی خیره ...او با نگاهی لرزان
می خواهمت دوباره من باز زیر باران
گاهی بیا به سویم !!
روی سریر دامت
خواهی مرا صدا کرد
بر روی س*ی*نه من خواهی دمید روزی
با دست خود کشیدی با خون من نشانی
چون کشتی نجاتی بر روی من کشاندی
ابریشم تنت را آهسته می کشاندی ...
من بودم و تو بودی در روز آشنایی
در آن دیار کربت نگاره می کشیدی
گاهی بیا به سویم !!
من خواهمت بی پروا
فریاد کن صدا را !! فریاد کن صدا را !!
"آه از ز مردمانی کز تخم ترس بر جان !"
بشکن در قفس را پرواز کن بی پروا ...
وقتی تو را دیدم
کز مردمان شنیدم
این نار آسمانی را باید قفس کرد !!
در کوچه های این شهر ب*وس*یدن حرام است
فریاد بی کسی را پس کی کجا رها کرد ؟!!
روزی خواهد آمد ...
در کوچه ها ی این شهر
می بوسمت دوباره
این وعده ما باشد ...آن روز زیر باران ...
ژانر :درام عاشقانه / اجتماعی
دو باره خواهد آمد آن مرد زیر باران
دوباره خواهم رقصید ...
در اوج بی فروغی شهزاده ای می آید
چون شمع زیر باران می خندد و می خواند
چون آینه می خواهد فریاد کند صدا را !!
من با نگاهی خیره ...او با نگاهی لرزان
می خواهمت دوباره من باز زیر باران
گاهی بیا به سویم !!
روی سریر دامت
خواهی مرا صدا کرد
بر روی س*ی*نه من خواهی دمید روزی
با دست خود کشیدی با خون من نشانی
چون کشتی نجاتی بر روی من کشاندی
ابریشم تنت را آهسته می کشاندی ...
من بودم و تو بودی در روز آشنایی
در آن دیار کربت نگاره می کشیدی
گاهی بیا به سویم !!
من خواهمت بی پروا
فریاد کن صدا را !! فریاد کن صدا را !!
"آه از ز مردمانی کز تخم ترس بر جان !"
بشکن در قفس را پرواز کن بی پروا ...
وقتی تو را دیدم
کز مردمان شنیدم
این نار آسمانی را باید قفس کرد !!
در کوچه های این شهر ب*وس*یدن حرام است
فریاد بی کسی را پس کی کجا رها کرد ؟!!
روزی خواهد آمد ...
در کوچه ها ی این شهر
می بوسمت دوباره
این وعده ما باشد ...آن روز زیر باران ...