یک گاو خوبی داشتم
خیلی دوسش می داشتم
گرگه اومد و بردش
تو باغ نشست و خوردش
اگه خوب نگه اش می داشتم
الان، من اون رو داشتم
بیچاره اون گاو خوب
دلسوز بود و مهربون
از صبح تا شب کار می کرد
یک کمی هم ماما می کرد
علف می خورد زیاد اون
بعد شیر می داد فراوان
ای گاو خوبم، همیشه یادت می مونم.....
خیلی دوسش می داشتم
گرگه اومد و بردش
تو باغ نشست و خوردش
اگه خوب نگه اش می داشتم
الان، من اون رو داشتم
بیچاره اون گاو خوب
دلسوز بود و مهربون
از صبح تا شب کار می کرد
یک کمی هم ماما می کرد
علف می خورد زیاد اون
بعد شیر می داد فراوان
ای گاو خوبم، همیشه یادت می مونم.....