دهخدا تو را نمیدانست؛ وگرنه، جلوی واژه مسکن درد مینوشت «تو».
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-01 #11 دهخدا تو را نمیدانست؛ وگرنه، جلوی واژه مسکن درد مینوشت «تو». انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-01 #12 من گنجشکی بودم که در آسمانِ چشمانت، پروازِ عشق میکردم. حیف... نیاموخته بودم انتهای هر پرواز، سقوط است! انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
من گنجشکی بودم که در آسمانِ چشمانت، پروازِ عشق میکردم. حیف... نیاموخته بودم انتهای هر پرواز، سقوط است! انجمن رمان نویسی دانلود رمان
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #13 من برای تو، از باران گذشتهام. سیل شدهام؛ ولی باز هم در خاطراتت، شعله میکشم. انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
من برای تو، از باران گذشتهام. سیل شدهام؛ ولی باز هم در خاطراتت، شعله میکشم. انجمن رمان نویسی دانلود رمان
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #14 نگاه کردنت، جانم را از این کالبدِ خاکی بیرون میکشد. نگاه نکردنت، بیشتر... انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
نگاه کردنت، جانم را از این کالبدِ خاکی بیرون میکشد. نگاه نکردنت، بیشتر... انجمن رمان نویسی دانلود رمان
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #15 گریههایم را پس بده! سنگینی این غم را، این بغضهای مادر مُرده نمیتوانند بر دوش بکشند. اینچنین آتش گرفتن و سوختن، سیل میخواهد. انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
گریههایم را پس بده! سنگینی این غم را، این بغضهای مادر مُرده نمیتوانند بر دوش بکشند. اینچنین آتش گرفتن و سوختن، سیل میخواهد. انجمن رمان نویسی دانلود رمان
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #16 پرسیدی اگر چراغ جادو داشتم، سه آرزویم چه بود! حالا می گویم: « دستانت را داشتن! » « دستانت را داشتن! » « دستانت را داشتن... . » انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
پرسیدی اگر چراغ جادو داشتم، سه آرزویم چه بود! حالا می گویم: « دستانت را داشتن! » « دستانت را داشتن! » « دستانت را داشتن... . » انجمن رمان نویسی دانلود رمان
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #17 رفتی! لااقل میگذاشتی بیایم بدرقه. هرچه باشد و نباشد، روزگاری حکمران قلبم بودهای و بگذار صدایش را در نیاورم! که هنوز هم هستی... انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
رفتی! لااقل میگذاشتی بیایم بدرقه. هرچه باشد و نباشد، روزگاری حکمران قلبم بودهای و بگذار صدایش را در نیاورم! که هنوز هم هستی... انجمن رمان نویسی دانلود رمان
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #18 خدا بیامرزد دلم را! دل خوبی بود! انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #19 من، شب و اشک بعد از رفتنت، مراعاتنظیر خوبی شدهایم... انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11
R Ronahi کاربر تکرمان کاربر تکرمان تاریخ ثبتنام 2020-05-28 نوشتهها 504 کیف پول من -18 Points 0 2020-07-03 #20 لااقل میگذاشتی کفن دلم خشک شود، بعد کارت عروسیت را میفرستادی! انجمن رمان نویسی دانلود رمان آخرین ویرایش توسط مدیر: 2020-07-11