- تاریخ ثبتنام
- 2019-12-30
- نوشتهها
- 1,602
- لایکها
- 6,124
- امتیازها
- 113
- سن
- 24
- محل سکونت
- ↕کره خاکی↕
- کیف پول من
- 4,973
- Points
- 122
شب یلدا از جشنهای باستانی است که بین زرتشتیان و مسلمانان حفظ شده است
یکی از آیین یزدیها درشب چله خوردن آش شولی است.
شهر یزد هم در شب یلدا همانند شهرهای دیگر کشورمان آداب و رسوم خاص خود را دارد که در این شب، افراد یک فامیل در خانهی یکی از بزرگان فامیل جمع میشوند و به خواندن قرآن و حافظ میپردازند و در خانه بعضی از خانوادههای یزدی هم موسیقی سنتی نواخته میشود.
در این شب اقوام در کنار هم غذاهای سنتی یزدی مانند آش شولی یزدی صرف میکنند.
آش شولی یکی از غذاهای مورد علاقه مردمان یزد که سبزی خاص این آش(اسفناج، شوید،برگ چغندر)/ چغندر/ نعناع خشک / سرکه از مهم ترین مواد تشکیل دهنده این آش سنتی است.
آش شولی یکی از غذاهای شب یلدا در یزد است
مراسم شب چله یا شب یلدا از روز «انارام» در اواخر آذرماه شروع میشود، جشن شب یلدا در ایران باستان، بخصوص از آن زمان که اندیشهی یکتاپرستی و مزداپرستی در اقوام ایرانی پدیدار شد، به وجود آمد.
در ایران باستان با توجه به این که مردم بیشتر کشاورز یا دامپرور بودند و به مرور با تضادهای طبیعت مانند روز و شب، گرما و سرما، روشنایی و تاریکی و حتا خوبی و بدی و دوستی و دشمنی آشنا شدند، در باور آنها آنچه برای زندگی مفید بود، از جلوههای اهورامزدا بهشمار میآمد و آنچه برای آنها زیانآور بود، از جلوههای اهریمن دانسته میشد.
با توجه به اینکه روز زمان فعالیت، کشت و کار و تفریح مردم بود، آن را پدیدهای که آفریدهی مزدا است میدانستند و شب را به سبب اینکه پر از سکوت، ترس، اسرار و تاریکی بود و در کنار آن، دزدی و شبیخون بود و اموالشان مورد تعرض قرار میگرفت، آفریدهی اهریمن میدانستند.
ایرانیان باستان برای اینکه تا اندازهای شبها را بیآزار کنند و از ترس و وحشت آن بکاهند، آتش میافروختند و در پناه روشنای آتش، شب را به صبح میرساندند و معتقد بودند با افروختن آتش، دامنهی روشنایی نیروی اهورامزدا بر نیروی جادوگران و دیوها غلبه میکند و در واقع جادوگران از خانههای آنها دور میشوند.
آنها باور داشتند برای اینکه جادوگران و دیوها در خانه راه پیدا نکنند، باید این آتش در خانه افروخته و مدام روشن باشد و از آنجا که درازترین شب سال، شب یلدا بود و شب طولانی میشد، به انگیزهی اینکه فردا روشنایی بیشتری دارند و روز درازتر میشود، شب تا صبح دور حلقهی آتش مینشستند و شادی میکردند و به پرستش اهورامزدا و دعا خواندن میپرداختند.
ایرانیان باستان نشستن به دور آتش را «آتشان» مینامیدند و خاموش کردن آتش گناه بزرگی محسوب میشد و معتقد بودند با خاموشی آتش، ارواح خبیث به خانههای آنها حمله میکنند.
بنابراین هر شب تا پگاه صبح، فردی را مأمور میکردند تا آتش خاموش نشود. البته در بعضی کتابها مانند کتاب برهان قاطع، شب را به علت غلبهی طولانی تاریکی بسیار نحس میدانستند، ولی روز را چون دامنهی آن بیشتر میشد مبارک و میمون میدانستند.
آنها در کنار هم به خوردن میوههای پاییزی مشغول میشدند و از آجیل «لرک» که بسیار مقدس است و از هفت مغزینه تشکیل شده است، استفاده میکردند.
خوردن هندوانه در این شب بسیار اهمیت داشت، چون اعتقاد داشتند که آنها را در سراسر زمستان از سرما و بیماری در امان خواهد داشت. از به، نارنج و دیگر مرکبات نیز در این شب استفاده میشد.
شب یلدا از جشنهای باستانی است که همچنان ادامه دارد و بین زرتشتیان و مسلمانان حفظ شده است.
ـــــ
یکی از آیین یزدیها درشب چله خوردن آش شولی است.
شهر یزد هم در شب یلدا همانند شهرهای دیگر کشورمان آداب و رسوم خاص خود را دارد که در این شب، افراد یک فامیل در خانهی یکی از بزرگان فامیل جمع میشوند و به خواندن قرآن و حافظ میپردازند و در خانه بعضی از خانوادههای یزدی هم موسیقی سنتی نواخته میشود.
در این شب اقوام در کنار هم غذاهای سنتی یزدی مانند آش شولی یزدی صرف میکنند.
آش شولی یکی از غذاهای مورد علاقه مردمان یزد که سبزی خاص این آش(اسفناج، شوید،برگ چغندر)/ چغندر/ نعناع خشک / سرکه از مهم ترین مواد تشکیل دهنده این آش سنتی است.
آش شولی یکی از غذاهای شب یلدا در یزد است
مراسم شب چله یا شب یلدا از روز «انارام» در اواخر آذرماه شروع میشود، جشن شب یلدا در ایران باستان، بخصوص از آن زمان که اندیشهی یکتاپرستی و مزداپرستی در اقوام ایرانی پدیدار شد، به وجود آمد.
در ایران باستان با توجه به این که مردم بیشتر کشاورز یا دامپرور بودند و به مرور با تضادهای طبیعت مانند روز و شب، گرما و سرما، روشنایی و تاریکی و حتا خوبی و بدی و دوستی و دشمنی آشنا شدند، در باور آنها آنچه برای زندگی مفید بود، از جلوههای اهورامزدا بهشمار میآمد و آنچه برای آنها زیانآور بود، از جلوههای اهریمن دانسته میشد.
با توجه به اینکه روز زمان فعالیت، کشت و کار و تفریح مردم بود، آن را پدیدهای که آفریدهی مزدا است میدانستند و شب را به سبب اینکه پر از سکوت، ترس، اسرار و تاریکی بود و در کنار آن، دزدی و شبیخون بود و اموالشان مورد تعرض قرار میگرفت، آفریدهی اهریمن میدانستند.
ایرانیان باستان برای اینکه تا اندازهای شبها را بیآزار کنند و از ترس و وحشت آن بکاهند، آتش میافروختند و در پناه روشنای آتش، شب را به صبح میرساندند و معتقد بودند با افروختن آتش، دامنهی روشنایی نیروی اهورامزدا بر نیروی جادوگران و دیوها غلبه میکند و در واقع جادوگران از خانههای آنها دور میشوند.
آنها باور داشتند برای اینکه جادوگران و دیوها در خانه راه پیدا نکنند، باید این آتش در خانه افروخته و مدام روشن باشد و از آنجا که درازترین شب سال، شب یلدا بود و شب طولانی میشد، به انگیزهی اینکه فردا روشنایی بیشتری دارند و روز درازتر میشود، شب تا صبح دور حلقهی آتش مینشستند و شادی میکردند و به پرستش اهورامزدا و دعا خواندن میپرداختند.
ایرانیان باستان نشستن به دور آتش را «آتشان» مینامیدند و خاموش کردن آتش گناه بزرگی محسوب میشد و معتقد بودند با خاموشی آتش، ارواح خبیث به خانههای آنها حمله میکنند.
بنابراین هر شب تا پگاه صبح، فردی را مأمور میکردند تا آتش خاموش نشود. البته در بعضی کتابها مانند کتاب برهان قاطع، شب را به علت غلبهی طولانی تاریکی بسیار نحس میدانستند، ولی روز را چون دامنهی آن بیشتر میشد مبارک و میمون میدانستند.
آنها در کنار هم به خوردن میوههای پاییزی مشغول میشدند و از آجیل «لرک» که بسیار مقدس است و از هفت مغزینه تشکیل شده است، استفاده میکردند.
خوردن هندوانه در این شب بسیار اهمیت داشت، چون اعتقاد داشتند که آنها را در سراسر زمستان از سرما و بیماری در امان خواهد داشت. از به، نارنج و دیگر مرکبات نیز در این شب استفاده میشد.
شب یلدا از جشنهای باستانی است که همچنان ادامه دارد و بین زرتشتیان و مسلمانان حفظ شده است.
ـــــ