لذتش تا اینجا رسیدرنگ کردن موهای داداشم
خودت چی؟
من کلا همه این بلا ها رو سر داداشم آوردملذتش تا اینجا رسید
آب ریختن روی پسری که بهم چشم غره رفتن برای هزار بار تازه نفهمید اقای برج زهرمار
کرمی که ریختی و ازش پشیمونی چی بود؟
یه کاری کردم سه روز بیمارستان بود از اون پشیمونم البته واسه چند سال پیشه
تعریف کرده بودیمن کلا همه این بلا ها رو سر داداشم آوردم
خودت؟
الانم یادگاری مونده!
عطر زدم تو چشم پسرخالممن کلا همه این بلا ها رو سر داداشم آوردم
خودت؟
همین دیشب پریشب یه مجسمه ی شیشه ای رو خورد و خاکشیر کردمتعریف کرده بودی
منم داداشمو هول دادم خورد به کمد، کمدم دراش شیشه‌ای بود شکست بازوش پاره شد تازه بخیه هم میخواست ولی نزد
آهرین شیشه‌ای که شکستی چی بود؟*-*
انقدر زیادن یادم نمیاد فکر کنم استکان=/تعریف کرده بودی
منم داداشمو هول دادم خورد به کمد، کمدم دراش شیشه‌ای بود شکست بازوش پاره شد تازه بخیه هم میخواست ولی نزد
آهرین شیشه‌ای که شکستی چی بود؟*-*
همه‌ی غذاها آخریش سوپهمین دیشب پریشب یه مجسمه ی شیشه ای رو خورد و خاکشیر کردم
غذای که خ*را*ب کردی؟
