انجمن رمان نویسی
مختلفى دارد: 1. مربوط به كليساى عام يا كل جهان مسيحيت، در مقابل كليساهاى محلّى; بدين ترتيب به ايمان همه مسيحيان در همه جا و همهوقت اطلاق مى شود. 2. به معناى «راست باورى»، در مقابل «بدعت» و «دگرانديشى». 3. اين واژه در نوشته هاى تاريخى به معناى كليساى جامعِ مربوط به دوره جدايى كامل كليساهاى شرق و غرب در سال 1054 به كار بـرده مى شد. پس از آن، كليساى غرب معمولا خود را «كاتوليك» و كليساى شرق خود را «ارتدكس» مى ناميد. 4. از زمان نهضت اصلاح دينى، كليساهاى كاتوليك رم اين اصطلاح را فقط براى خودشان به كار مى برند. انگليكن ها و كاتوليك هاى قديمى اين اصطلاح را دربرگيرنده خودشان، كليساى كاتوليك رم و نيز ارتدكس ها مى دانند، و اعتقاد دارند كه اين گروه ها، با هم، نشان دهنده كليساى تجزيه نشده دوره هاى پيشين هستند. 5. امروزه به طور كلّى كاتوليك به مسيحيانى گفته مى شود كه مدعى اند داراى سنّت تاريخى و مستمر ايمان و عمل اند، برخلاف پروتستان ها كه مى خواهند معيارهاى نهايى شان را از كتاب مقدس و با توجه به تفسيرى مطابق با اصول نهضت اصلاح دينى قرن شانزدهم به دست آورند.
كليساى كاتوليك بر اين عقيده است كه گروه هاى ديگر مسيحى كه در طول تاريخ پيدا شده اند، از جهت اتّصال به كليساى حوارى يا وفادارى به تفسير راست باورى از ايمان مسيحى با اين كليسا شريك نيستند. ساختار سلسله مراتبى اى كه كليسا در طول قرن ها براى حاكميت بر اعضايش و محافظت ايمان از فساد گسترش داده است، ريشه در زمان هاى حوارى و مابعد حوارى دارد ــ زمانى كه وظايف و روابط درونى سه مقام اصلى كليسا (اسقف، كشيش و شمّاس) تعيين شد.
پاپ، اسقف رم، به عنوان جانشين پطرس حوارى در رأس اين سلسله مراتب قرار دارد. در واقع، نظر به بيانيه هاى واتيكانى اوّل، كاتوليك ها عقيده دارند كه پاپ داراى بالاترين قدرت قانونى در كليساى جامع است و در تعاليم مربوط به ايمان و اخلاقيات مصون از خطاست. حق انتخاب پاپ به عهده شوراى كاردينال هاست.
به لحاظ الهياتى، استنباط كليساى كاتوليك رم از منابع وحى و مجارى فيض با كليساهاى ديگر تفاوت دارد. از زمان نهضت اصلاح دينى، مذهب پروتستان عقيده داشته است كه فقط كتاب مقدس مى تواند مبناى ايمان مسيحى و الگوى رفتار مسيحى و حكومت و كليسا باشد. از سوى ديگر، كاتوليك رومى عقيده دارد گرچه كتاب مقدس در قلمرو وحى داراى جايگاه ويژه مرجعيّت است، سنّت نيز كاشفيت دارد و بايد به عنوان يكى از منابع ايمان پذيرفته شود. اختلاف در اين دو تصوّر منجر به شعاير متفاوتى شد. طرفداران نهضت اصلاح دينى با تكيه بر كتاب مقدس عقيده داشتند كه تنها دو آيين مقدس يعنى غسل تعميد و عشاى ربانى وجود دارد، زيرا تنها اين دو تا مجوّز كتاب مقدسى دارد. اما كاتوليك ها با تكيه بر سنّت به شعاير هفتگانه قائل بودند كه عبارت اند از: غسل تعميد، توبه، عشاى ربّانى، ازدواج، مناصب مقدس، تأييد، تدهين دم مرگ.
مختلفى دارد: 1. مربوط به كليساى عام يا كل جهان مسيحيت، در مقابل كليساهاى محلّى; بدين ترتيب به ايمان همه مسيحيان در همه جا و همهوقت اطلاق مى شود. 2. به معناى «راست باورى»، در مقابل «بدعت» و «دگرانديشى». 3. اين واژه در نوشته هاى تاريخى به معناى كليساى جامعِ مربوط به دوره جدايى كامل كليساهاى شرق و غرب در سال 1054 به كار بـرده مى شد. پس از آن، كليساى غرب معمولا خود را «كاتوليك» و كليساى شرق خود را «ارتدكس» مى ناميد. 4. از زمان نهضت اصلاح دينى، كليساهاى كاتوليك رم اين اصطلاح را فقط براى خودشان به كار مى برند. انگليكن ها و كاتوليك هاى قديمى اين اصطلاح را دربرگيرنده خودشان، كليساى كاتوليك رم و نيز ارتدكس ها مى دانند، و اعتقاد دارند كه اين گروه ها، با هم، نشان دهنده كليساى تجزيه نشده دوره هاى پيشين هستند. 5. امروزه به طور كلّى كاتوليك به مسيحيانى گفته مى شود كه مدعى اند داراى سنّت تاريخى و مستمر ايمان و عمل اند، برخلاف پروتستان ها كه مى خواهند معيارهاى نهايى شان را از كتاب مقدس و با توجه به تفسيرى مطابق با اصول نهضت اصلاح دينى قرن شانزدهم به دست آورند.
كليساى كاتوليك بر اين عقيده است كه گروه هاى ديگر مسيحى كه در طول تاريخ پيدا شده اند، از جهت اتّصال به كليساى حوارى يا وفادارى به تفسير راست باورى از ايمان مسيحى با اين كليسا شريك نيستند. ساختار سلسله مراتبى اى كه كليسا در طول قرن ها براى حاكميت بر اعضايش و محافظت ايمان از فساد گسترش داده است، ريشه در زمان هاى حوارى و مابعد حوارى دارد ــ زمانى كه وظايف و روابط درونى سه مقام اصلى كليسا (اسقف، كشيش و شمّاس) تعيين شد.
پاپ، اسقف رم، به عنوان جانشين پطرس حوارى در رأس اين سلسله مراتب قرار دارد. در واقع، نظر به بيانيه هاى واتيكانى اوّل، كاتوليك ها عقيده دارند كه پاپ داراى بالاترين قدرت قانونى در كليساى جامع است و در تعاليم مربوط به ايمان و اخلاقيات مصون از خطاست. حق انتخاب پاپ به عهده شوراى كاردينال هاست.
به لحاظ الهياتى، استنباط كليساى كاتوليك رم از منابع وحى و مجارى فيض با كليساهاى ديگر تفاوت دارد. از زمان نهضت اصلاح دينى، مذهب پروتستان عقيده داشته است كه فقط كتاب مقدس مى تواند مبناى ايمان مسيحى و الگوى رفتار مسيحى و حكومت و كليسا باشد. از سوى ديگر، كاتوليك رومى عقيده دارد گرچه كتاب مقدس در قلمرو وحى داراى جايگاه ويژه مرجعيّت است، سنّت نيز كاشفيت دارد و بايد به عنوان يكى از منابع ايمان پذيرفته شود. اختلاف در اين دو تصوّر منجر به شعاير متفاوتى شد. طرفداران نهضت اصلاح دينى با تكيه بر كتاب مقدس عقيده داشتند كه تنها دو آيين مقدس يعنى غسل تعميد و عشاى ربانى وجود دارد، زيرا تنها اين دو تا مجوّز كتاب مقدسى دارد. اما كاتوليك ها با تكيه بر سنّت به شعاير هفتگانه قائل بودند كه عبارت اند از: غسل تعميد، توبه، عشاى ربّانى، ازدواج، مناصب مقدس، تأييد، تدهين دم مرگ.