صفر: يعني جايي كه هيچ بعدي نداره نه طول نه عرض نه ارتفاع و ... در اون موجودات بدون بعد زندگي ميكنن موجوداتي كه نمي تونن حركت بكنن
عالم يك بعدی :دنيايي است كه به آن خط ميگويند كه از نقطه هايي پشت سر هم تشكيل شده
و فقط داراي طول هست و موجودات روي آن فقط ميتونند به يك سو حركت كنندو با توجه به اين امكانات يه محدوديتي هم به بعد صفر دارد مو جودات در بعد ۱ نميتونن در كنا هم حركت بكنند و يا بعبارتي در كنار هم در عرض باشند در بعد صفر به دليل موجودات بدون بعد اين كار ممكن هست صفحه يا فضاي ۲ :بعدي مجموعه اي خط فقط داراي طول و عرض ميباشد
فضاي ۳ بعدی :يا همون مكعب داراي طول و عرض و ارتفاع (حجم)
بعد چهارم: زمان , نيوتن فكر مي كرد كه زمان چيزيست كه در همه ي عالم يكسان است. يعني ساعت روي دست شما و ساعتي كه در فلان ستاره است يك جور كار مي كند. اما انشتين اين را عوض كرد. گفت كه براي اينكه معادلات فيزيك در دنيا صادق باشد (هم روي زمين و هم در فلان ستاره) پس بايد طوري شود كه ساعتها در دنيا متفاوت كنند. يعني زمان حول و حوش ستاره اي كه خيلي سنگين است، خيلي تندتر بگذرد و روي يك ستاره ي سبك زمان بايد كندتر باشد. پس در جايي كه هيچ جرمي نيست (مثل فضاي بين ستاره ها) زمان خيلي خيلي كند جلو مي رود. نه اينكه ساعتتان خ*را*ب باشد. يعني اينكه اگر با ساعت خود به آنجا برويم چيزي از كندي زمان نمي فهميم. اما اگر كسي از زمين بتواند ساعت ما را بخواند مي فهمد كه ساعت ما مثل وقتي كه روي زمين بود كار نمي كند. --
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
عالم يك بعدی :دنيايي است كه به آن خط ميگويند كه از نقطه هايي پشت سر هم تشكيل شده
و فقط داراي طول هست و موجودات روي آن فقط ميتونند به يك سو حركت كنندو با توجه به اين امكانات يه محدوديتي هم به بعد صفر دارد مو جودات در بعد ۱ نميتونن در كنا هم حركت بكنند و يا بعبارتي در كنار هم در عرض باشند در بعد صفر به دليل موجودات بدون بعد اين كار ممكن هست صفحه يا فضاي ۲ :بعدي مجموعه اي خط فقط داراي طول و عرض ميباشد
فضاي ۳ بعدی :يا همون مكعب داراي طول و عرض و ارتفاع (حجم)
بعد چهارم: زمان , نيوتن فكر مي كرد كه زمان چيزيست كه در همه ي عالم يكسان است. يعني ساعت روي دست شما و ساعتي كه در فلان ستاره است يك جور كار مي كند. اما انشتين اين را عوض كرد. گفت كه براي اينكه معادلات فيزيك در دنيا صادق باشد (هم روي زمين و هم در فلان ستاره) پس بايد طوري شود كه ساعتها در دنيا متفاوت كنند. يعني زمان حول و حوش ستاره اي كه خيلي سنگين است، خيلي تندتر بگذرد و روي يك ستاره ي سبك زمان بايد كندتر باشد. پس در جايي كه هيچ جرمي نيست (مثل فضاي بين ستاره ها) زمان خيلي خيلي كند جلو مي رود. نه اينكه ساعتتان خ*را*ب باشد. يعني اينكه اگر با ساعت خود به آنجا برويم چيزي از كندي زمان نمي فهميم. اما اگر كسي از زمين بتواند ساعت ما را بخواند مي فهمد كه ساعت ما مثل وقتي كه روي زمين بود كار نمي كند. --
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
آخرین ویرایش: