حمید رضا عاشق زن دوستش شده بود

  • نویسنده موضوع مهاجر.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 229
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,677
لایک‌ها
25,025
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
کیف پول من
30,118
Points
217
به گزارش رکنا، سال 96 بود که معصومه 28 ساله همراه دوستانش در یک میهمانی شبانه شرکت کرد و در آن با پسر شیک پوش و جوانی به نام حسین آشنا شد.

مدتی از دوستی معصومه و حسین گذشت و علاقه آنها روز به روز بیشتر شد تا اینکه حسین پس از 6 ماه تصمیم به ازدواج از معصومه گرفت و ماجرای خواستگاری را برای دختر مورد علاقه اش مطرح کرد.

حسین همراه خانواده اش به خواستگاری معصومه رفت و با توجه به شرایط کاری و جایگاه اجتماعی که داشت خانواده دختر جوان نیز نسبت به حسین نگاه مثبتی داشتند و راضی به این ازدواج شدند.

جشن عروسی
آخرین روزهای سال 96 بود که مراسم جشن عروسی این زوج جوان برگزار شد و در این مراسم دوستان معصومه و حسین حضور داشتند و جشن باشکوهی برگزار شد و زوج جوان به خانه بخت رفتند.

حسین و معصومه با توجه به دوستان زیادی که داشتند همیشه با آنها در ارتباط بودند تا حدی بود که حتی دوستان مجردشان هم به خانه شان رفت و آمد داشتند.

یکسال گذشت و هیچ اختلافی و مشکلی در زندگی شان نبود و روز به روز علاقه شان نسبت به هم بیشتر می شد و همه اطرافیان از آنها به عنوان زوج موفق صحبت می کردند.

دوست مشترک
حمیدرضا یکی از دوستان صمیمی حسین بود که با معصومه ر*اب*طه خوبی داشت و همیشه در میهمانی های آخر هفته با دختر جوانی به نام مرضیه به خانه آنها می رفت و ر*اب*طه دوستانه خوبی بین دختر و پسر جوان بود.

ر*اب*طه حمیدرضا با همسر دوستش آنقدر نزدیک بود که حتی بعضی اوقات پسر جوان به معصومه زنگ می زد و با هم حرف می زدند تا اینکه پس از مدتی حمید رضا به تنهایی وارد خانه معصومه و حسین شد و از مرضیه خبری نبود که زوج جوان با دیدن حمیدرضا شوکه شده و پیگیر مرضیه شدند.

حمیدرضا خواست پیگیر ماجرا نباشند ولی سکوت پسر جوان باعث ناراحتی معصومه و حسین شده بود تا اینکه حسین برای خرید سیگار از خانه خارج شد و زنش از حمیدرضا خواست تا سکوت را بشکند و حرف بزند.

پسر جوان با نگاهی عاشقانه به معصومه گفت: مرضیه شروع به بهانه گیری کرده و مدتی بود که بین ما اختلاف پیدا کردیم و خواست تا برای رسیدن به آرامش دوباره مدتی از هم خبر نداشته باشیم و مرا تنها گذاشت و دیگر جواب تلفن هایم را هم نمی هد.

معصومه شروع به صحبت کرد و خواست تا حمیدرضا آرام باشد تا اینکه حسین وارد خانه شدم و معصومه خواست تا دیگر درمورد مشکل حمیدرضا صحبتی نکنند.

حمیدرضا مشکوک شده بود که معصومه در آشپزخانه از اختلاف حسین و دختر مورد علاقه اش حرف زد تا شک همسرش برطرف شود و مرد جوان در ادامه به سراغ حسین رفت و شروع به صحبت و شوخی های دوستانه کرد تا جو سنگین غم و اندوه شکسته شود و با هم شروع به بازی پلی استیشن کردند.

پیامک های مرموز
همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه چندی قبل پیامک های عجیبی به دست حسین رسید، طرز نوشتار پیام ها نشان از آن داشت که طرف مقابل اطلاعات کاملی از حسین دارد و احتمال می رفت که یک زن به او پیامک می دهد.

پیامک های عاشقانه مرموز به دست حسین می رسید و حسین وقتی پیگیر ماجرا شد که چه کسی این پیام ها را می دهد به هیچ سرنخی نرسید.

یک روز حمید رضا در خانه حسین میهمان بود و گوشی موبایل حسین در دستان معصومه بود که ناگهان یک پیام عاشقانه به گوشی حسین رسید و معصومه با دیدن این پیام شوکه شد.

در این صح*نه معصومه گوشی را به حسین داد و با تلخندی گفت که معشوقه ات پیام داده است! حسین شوکه شد و با صدای بلند همسرش را صدا زد و تاکید کرد این شماره یک مزاحم است.

فردای آن روز حمیدرضا با معصومه صحبت کرد و زن جوان شروع به درددل کرد و حمیدرضا پس از شنیدن حرف های معصومه شروع به ابراز احساسات کرد و با چرب زبانی می گفت که خودش را ناراحت نکند و به زندگی اش ادامه دهد.

مدتی گذشت و حمیدرضا در تماس های تلفنی و صحبت هایش با معصومه ادعا کرد که حسین در دوران مجردی اش شیطنت های زیادی داشته و شاید یکی از همان دختران روزهای مجردی اش بازگشته است و با صحبت هایش باعث شده بود روز به روز معصومه از مرد رویاهایش فاصله بگیرد.

حمیدرضا از این خلأ عاطفی سو استفاده کرده و هر روز خودش را به معصومه نزدیک می کرد تا اینکه زن جوان که به رفتارهای شوهرش شک کرده بود تصمیم به جدایی گرفت.

مزاحم کیست؟
حسین وقتی شنید معصومه تصمیم به جدایی دارد گوشی موبایلش را پیش روی همسرش گذاشت و خواست تا جواب هایی را که مزاحمش داده است مشاهده کند و معصومه دید که شوهرش به بیشتر پیام ها جواب نداده و برخورد سرد و قاطعانه ای داشته است.

زن و مرد جوان شروع به صحبت کردند و حسین وقتی شنید در این مدت حمیدرضا داستان های عجیبی برای بدنام کردن او برای همسرش معرفی کرده است احتمال داد که این مزاحمت ها از سوی دوست صمیمی اش صورت گرفته است.

حمید به اداره پلیس رفت و از مزاحم تلفنی اش شکایت کرد و تیمی از ماموران پلیس برای تحقیقات شماره تلفن را مورد بررسی قرار دادند و به یک زن جوان رسیدند.

زن جوان وقتی پلیس را پیش روی خود دید ادعا کرد که چندی قبل یکی از دوستان قدیمی ام به نام حمیدرضا که می دانست یک سیم کارت در خانه ام دارم در اختیارش قرار دهم تا از اینترنتش استفاده کند و من هم که به او اعتماد داشتم سیم کارتی را که در خانه افتاده بود در اختیار حمیدرضا قرار دادم و دیگر نمی دانم چه اتفاقی افتاده است.

همین سرنخ کافی بود تا ماموران پلیس به سراغ حمیدرضا رفته و مرد مزاحم را که همان دوست صمیمی حسین بود دستگیر کردند.

حمیدرضا ابتدا سعی داشت خود را بیگناه معرفی کند اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت و راز پیام های ارسالی اش برای حسین در گوشی موبایلش فاش شد ل*ب به سخن باز کرد.

اعترافات عاشقانه
حمیدرضا به ماموران گفت: وقتی در جشن عروسی حسین شرکت کردم در همان شب عاشق معصومه شدم و در این سال ها با نزدیک کردن خودم به حسین و همسرش سعی داشتم معصومه را به سمت خودم بکشانم اما او یک زن وفادار بود و هیچ وقت دلباخته من نشد.

وی افزود: ماجرای قهر کردن با مرضیه هم یک نقشه بود تا از نظر عاطفی، دل معصومه را بلرزانم و به سمت خودم بکشانم اما این نقشه ام به نتیجه نرسید و تصمیم گرفتم تا نقشه آخر را که ماجرای خیانت حسین بود اجرا کنم و با سیم کارتی که در اختیار داشتم شروع به مزاحمت و دادن پیام به حسین کردم و آنها را تا یک قدمی طلاق کشاندم اما موفق نبودم.

دوست خیانتکار ادامه داد: معصومه نگاهش به من مثل یک خواهر بود اما من عاشق او بودم و دوست داشتم به هر فریب و نقشه ای که شده است او را برای خودم کنم که دستم رو شد و دستگیر شدم.

بنابه این گزارش، حمیدرضا با سپردن وثیقه آزاد شد تا پس از صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری دو تهران محاکمه شود.

تحلیل کارشناس / حریم دوستان اجتماعی
دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه

در این مقوله باید گفت موضوع دوست اجتماعی در گذشته بین دختران و پسران جوان مجرد دیده می شد اما متاسفانه امروزه به دلیل تغییر در سبک زندگی شاهد زندگی های جدید با سبک ها و مدل های متنوع هستیم. افرادی که زندگی مشترک تشکیل می دهند و زیر یک سقف به عنوان زن و شوهر معرفی می‌شوند جدای از روابط خانوادگی با اقوام خود، دوستان مجردی دارند که ممکن است عده ای از آن ها مطلقه باشند یا اصلا تجربه ازدواج را نداشته باشند زن و مرد متاهل این افراد مجرد را به خانه خود راه داده و روابط خانوادگی شان را آنها گسترده می‌کنند.

شاید در ابتدا برخی از آن ها در قالب یک دوست اجتماعی باشند اما گاهی دیده شده است به مرور زمان آسیب های بی شماری را به زن و مرد متاهل تحمیل کنند با گسترش شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی زندگی دستخوش تحولات شده است سبک روابط اجتماعی و فرهنگی نیز تغییر کرده است بنابراین آسیبی که امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم وجود روابط پنهانی در برخی خانواده‌ها است.

اگر این روابط پنهانی چه از سوی مرد و چه از سوی زن متاهل در نظام خانواده شکل بگیرد جامعه و خانواده را با ناهنجاری هایی از قبیل خیانت، قتل، روابط نامشروع ،طلاق و.... مواجه می کند.

دوست اجتماعی وقتی در لایه های زندگی فرد متاهل نفوذ می کند تفکرات و دیدگاه های خود را به عنوان یک فرد مجرد در ذهن و تفکر فرد متاهل می نشاند بنابراین فرد متاهل به مرور زمان وقتی در مقابل مسئولیت های زندگی و فشارهای اقتصادی دچار کاستی و کمبود می شود تصور می کند تنها راه فرار از این بحران پناه بردن به یک هم صحبت است که در این موارد دیده می‌شود فرد با دوست اجتماعی مجرد خود که اغلب ج*ن*س مخالف است ارتباط برقرار می‌کند.

این ارتباطات ساده گاهی به ارتباطات عاطفی و عمیق تبدیل می شود و پیکر زندگی زناشویی را نشانه می گیرد بنابراین در روابط با افراد مجرد در یک زندگی خانوادگی باید دید آیا این دوست به عنوان دوست اجتماعی باعث گسست بین اعضای خانواده می شود یا خیر ؟

زیرا تفکرات یک فرد متاهل و مسئولیت هایش با فردی که مجرد است تفاوت های بیشماری دارد زیرا فرد مجرد بسیاری از مسئولیت ها و تعهد ها را در زندگی خانوادگی به عهده نداشته از این رو راحت تر برای زندگی خود هدف گذاری و برنامه ریزی می کنند و ممکن است در برخورد با فردی که متاهل است و خانواده تشکیل داده است مسائلی را مطرح کند که کانون گرم خانواده را زیر سوال ببرد.

با توجه به اینکه بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک زن و مرد نسبت به هم دچار سستی رخوت و یکنواختی می شوند ورود یک فرد جدید به زندگی شان سبب زیر و رو شدن آن زندگی می شود گاهی اوقات یک دوست مجرد روی عواطف احساسات طرف مقابل تاثیرگذار است و این اولین جرقه ای است که افکار و نیت ذهنی فرد متأهل را به خود مشغول کرده است و سبب شروع یک ر*اب*طه ی آسیب زا می شود و بتدریج فرد متاهل از خانواده با پیوند عاطفی و عمیقی که داشته دور می شود و به سمت دوست مجرد خود که اغلب از ج*ن*س مخالف است تمایل پیدا می کند.

بنابراین دوستی اجتماعی و آوردن آن دوست به کانون خانواده برای پیشگیری از آسیب ها نیازمند فرهنگ سازی است اغلب طلاق های عاطفی و حتی پرونده های طلاق های رسمی بررسی می شود زن یا مرد به موضوع در میان بودن فردی سوم اشاره می‌کنند که حضورش در زندگیشان تاثیرات منفی داشته تا جایی که کارشان به طلاق و جدایی کشیده شده است حتی برخی از این افراد دست به توطئه و کشیدن نقشه قتل برای از بین بردن همسر خود می کنند تا برای همیشه از صح*نه زندگیشان پاک شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا