اگرچه با ورود اسلام به ایران، زبان عربی زبان دین و دولت شد، فارسی دری – كه در واقع صورت تحولیافتهی فارسی میانه بود – همچنان در میان عامه مردم در اكثر نقاط ایران رواج داشت. نهضتهای استقلالطلبانهای كه در سدههای نخستین اسلامی در ایران به وقوع پیوست، منجر به پیدایی سلسلههای ایرانی طاهریان (٢٠۵-٢۵٩ق/٨٢٠-٨۷٣م) در خراسان و صفاریان (٢۵٣-٢٩٨ق/٨٦۷-٩١١م) در سیستان شد. یعقوب لیث، مؤسس سلسله صفاری نخستین كسی بود كه شعرا را به سرودن شعر فارسی تشویق میكرد، اما دولت سامانی (٢٦٣-٣٩۵ق/٨۷۷-١٠٠۵م) – كه در اوج قدرت بر خراسان و ماوراءالنهر و بخشهایی از ایران و افغانستان كنونی فرمان میراند و مركز آن بخارا بود ـ مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی محسوب میشد. از جمله خدمات سامانیان به ادب فارسی تشویق دانشمندان ایرانی به ترجمهی كتابهای مهم عربی به زبان فارسی بود كه از آن میان میتوان به ترجمهی تاریخ طبری (معروف به تاریخ بلعمی) و ترجمهی تفسیر طبری به فرمان امیرمنصور بن نوح سامانی اشاره كرد.( حك ٣۵٠-٣٦۵ق/٩٦١-٩۷٦م)
فارسی دری در زمان حكومت غزنویان (٣٦٦ـ۵٨٢ ق/٩۷۷ـ١١٨٦م) و سلجوقیان (۴٢٩ـ۵۵٢ ق/١٠٣٨ـ١١۵۷م) همچنان مورد توجه برخی از درباریان بود، تا آنجا كه در عهد وزارت فضل بن احمد اسفراینی، وزیر سلطان محمود غزنوی (وزارت:٣٨٨ـ٣٩٨ ق/٩٩٨ـ١٠٠٨م)، و ابونصر كندری، وزیر طغرل و آلب ارسلان سلجوقی، فارسی زبان دیوانها و دفترهای دولتی و مكاتبات رسمی بود. پس از آن نیز در عهد خوارزمشاهیان (ح ۴۷٠ـ٦٢٨ ق/١٠۷۷ـ١٢٣١م) دیوان رسائل غالبن به فارسی بود.
گسترش زبان فارسی در شرق شمال شرقی ایران، در شهرهایی چون بخارا، بلخ، سمرقند، طوس، مرو و هرات از یك سو، و كاربرد آن در دربار امیران ترك زبان غزنوی و سلجوقی از سوی دیگر، سبب ورود واژههایی از زبانهای پا*ر*تی، سغدی و تركی به زبان فارسی شد. با وجود این، از آنجا كه زبان عربی همچنان زبان علم و دین بود، شمار واژههای دخیل عربی در فارسی رو به افزایش گذاشت، بهگونهای كه نسبت واژههای عربی در فارسی كه در سده ۴ق در حدود ٣٠% بود، در سده ٦ق به حدود ۵٠% رسید.
پس از مرگ جلالالدین خوارزمشاه (٦٢٨ق) و استیلای مغول بر ایران، در زمان حكومت ایلخانان (٦۵۴-۷۵۴ق/١٢۵٦-١٣۵٣م) و تیموریان (۷۷١ـ٩١٢ ق/١٣٦٩ـ ١۵٠٦م) فارسینویسی همچنان رواج بسیار داشت، اما ویرانی خراسان و ماوراءالنهر موجب شد كه مركزیت زبان فارسی به شهرهای مركزی و جنوبی ایران، بهویژه شیراز، انتقال یابد. در این دوره نیز واژههایی از زبان مغولی، بهویژه در زمینهی امور لشكری و كشوری، وارد زبان فارسی شد.
از سوی دیگر نفوذ زبان تركی در آذربایجان ـ مركز حكومت تركمانان آققویونلو (ح ٨٠٠ـ٩٠٨ ق/١٣٩٨ـ١۵٠٢م) ـ تا اندازهای بود كه صفویان ایرانیتبار تركزبان شدند و حتا در زمان پادشاهان صفوی (٩٠۷ـ ١١٣۵ ق/١۵٠١ـ١۷٢٣م) زبان تركی در آذربایجان چنان گسترش یافت كه گویش آذری را ـ كه از گویشهای كهن ایرانی بود ـ به كناری نهاد.
پس از دوره افشاریان (١١۴٨ـ١٢١٠ ق/١۷٣۵ـ١۷٩۵م) و زندیان (١١٦٣ـ١٢٠٩ ق/١۷۵٠ـ١۷٩۴م) و روی كار آمدن سلسله قاجار (١١٩٣ـ١٣۴٢ ق/١۷۷٩ـ١٩٢۴م) تهران مركز تجمع ادبا، نویسندگان و صاحبان مناصب اداری و دولتی شد و رفتهرفته گونه تهرانی زبان فارسی بر دیگر گونهها غالب آمد و زبان معیار گردید.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان