تاریخ ایران ایران ستیزی خزنده

  • نویسنده موضوع 'mobin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 202
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

'mobin

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,491
لایک‌ها
20,337
امتیازها
138
کیف پول من
-440
Points
0
انجمن رمان نویسی
چندی ست که نشریهٔ «سرزمین من» که ظاهراً نشریه‌ای برای ترویج فرهنگ شایستهٔ ایران گردی است، بدون بهره‌گیری از کادر مجرب در حوزهٔ تاریخ ایران باستان، به ارائهٔ مباحث تخصصی تاریخ و فرهنگ این دوره می‌پردازد. در همین ارتباط، برخی از نویسندگان این نشریه که مدعی برخورداری مدرک باستانشناسی از دانشگاه‌های غربی می‌باشند، به جای اینکه با روش‌های علمی و آکادمیک به بررسی تاریخ و فرهنگ ایرانیان در دورهٔ باستان بپردازند، از ترفندهای برخی از گروه‌های قوم گرا به منظور خدشه وارد کردن به تاریخ و هویت ملی ایرانیان استفاده می‌کنند. در این جستار نویسنده این ترفندها را که برخی نویسندگان «سرزمین من» آن را با ظاهر آکادمیک آراسته‌اند، «ایران ستیزی خزنده» می‌نامد. با اینکه ممکن است برخی نویسنده را متهم کنند که تحمل شنیدن نظرات متفاوت با نظر خود را ندارد، اما با مطالعهٔ دقیق این جستار و شواهد ارائه شده در آن، خواننده می‌تواند در مورد همانندی روش برخی از نویسندگان نشریهٔ «سرزمین من» در حوزهٔ تاریخ ایران باستان با نویسندگان برخی گروه های قوم گرا داوری کند.

اصولا معلوم نیست که نشریهٔ « سرزمین من » که یک نشریهٔ گردشگری است، چگونه وارد مباحث تخصصی ایران باستان شده است؟ این امر پیامد نبود نشریات مستقل در زمینهٔ تاریخ ایران باستان، با یک هیئت تحریریهٔ متخصصِ این حوزه در کشور ماست. اگر این امکان بود که متخصصان تاریخ و فرهنگ ایران باستان در نشریات تخصصی این دوره گرد هم آیند، و این نشریات را به تریبون اصلی پژوهش‌های تاریخ ایران باستان قرار دهند، مباحث تاریخی ایران باستان که در ارتباط مستقیم با هویت ملی ایرانیان است، قلمروی تفنن و هـ*ـوس بازی شهرت طلبان نمی‌شد.

سرپرست نویسندگان نشریهٔ «سرزمین من» در حوزهٔ تاریخ ایران باستان، کامیار عبدی است. این شخص دانش آموختهٔ باستان شناسی از ایالات متحدهٔ آمریکاست. او مدعی افسانه زدایی از چهرهٔ تاریخ ایران باستان و مبارزه با جهل و تعصبِ دوستاران تاریخ و فرهنگ ایران زمین است، اما به نظر می‌رسد که نامبرده دارای دانش لازم را برای ورود به چنین مباحثی نیست. در ادامه، برخی از ادعاهای عبدی را بررسی می‌کنیم :



نظر عبدی در مورد کورش بزرگ
عبدی که مدعی برخورداری در تحصیلات دانشگاهی در رشتهٔ باستان شناسی و آن هم در دورهٔ نوسنگی است، به خود اجازه می‌دهد تا دربارهٔ همهٔ دوره‌های تاریخ ایران اظهار نظر کند. برای نمونه، خواننده‌ای که از استراتژی کلی عبدی برای ضربه زدن به هویت ملی ایرانیان آگاهی ندارد، شاید نداند که چرا او بر این نکتهٔ اشتباه تاکید می‌کند که، کورش در نزد ایرانیان «بزرگ» نبود. ( نشریهٔ سرزمین من ، شمارهٔ ۳۷، ص ۶۶۶) اما با دقت بیشتر در نوشته‌های او و دریافتن این نکته که او پا جای پای نویسندگان قوم گرا نهاده است، به راز کار او پی می‌برد: «ایجاد شک و شبهه در بدیهیات تاریخی و بدیهی نشان دادن امور مبهم، از اصول مسلم قوم گراها برای تحریف تاریخ ایران است.»

این درست است که در کتاب‌های مقدس و نوشته‌های یونانی از کورش بزرگ ستایش شده است؛ اما باید به یاد داشت که کورش نخست در میان ایرانیان ستایش شده بود. و اگر این گونه نبود و کورش دارای ارج و قربی در میان ایرانیان نبود، هیچگاه نمی‌توانست تیره‌های ایرانی را با یکدیگر متحد کند تا شاهنشاهی نیرومند هخامنشیان را بنیان گذارد. هرودت در بارهٔ جایگاه کورش در میان ایرانیان چنین گواهی می دهد: «ایرانیان می‌گویند، داریوش بازرگان، کمبوجیه خودکامه و کورش پدر بوده است، زیرا داریوش از همه پول می گرفت [در جمع آوری مالیات سخت گیر بود.] کمبوجیه سرد و خشن بود و کوروش، مهربان و انسان دوست، و در اندیشهٔ آسایش رعایای خود.» (تاریخ هرودوت ، کتاب سوم، بند ۸۹۹)








[IMG]


نگاره ی داریوش بر کتیبه ی بیستون
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,491
لایک‌ها
20,337
امتیازها
138
کیف پول من
-440
Points
0
در مورد نسب ایرانی کورش شک و شبهه وجود دارد
عبدی در مورد تبار کورش نیز با شک و تردید سخن گفته، (نشریهٔ سرزمین من ، شمارهٔ ۳۷، ص ۵۹) و یک هلندی معلوم الحال (هنکلمن) را واداشته تا این شک و تردید را موضوع مقاله نویسی قرار دهد. البته، دکتر ملک زاده به نظرات آن هلندی پاسخ داده است. مهمترین سند در بارهٔ تبار کورش، کتیبهٔ بیستون است که به روشنی، بر تبار ایرانی کورش بزرگ گواهی می‌دهد. داریوش بزرگ در کتیبهٔ بیستون، کورش بزرگ را هم تبار با خود می‌خواند: «داریوش شاه گوید، این است آنچه به وسیلهٔ من کرده شد، پس از آنکه شاه شدم. کمبوجیه نام، پسر کوروش، از تخمهٔ ما، او اینجا شاه بود.» (کتیبهٔ بیستون، ستون نخست، بند ۱۰) در جایی دیگر داریوش بزرگ خود را آریایی (ایرانی) می‌نامد. بدین سان روشن می‌شود که منظور از تخمهٔ داریوش چیست، تخمه‌ای که کورش بزرگ هم از آن ریشه دارد: «من، داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای دارای همه گونه مردم، شاه در این زمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی، پارسی، پسر پارسی، آریایی، دارای نژاد آریایی.»(کتیبهٔ نقش رستم، بند دوم).



اهمیت یافتن تاریخ ایران باستان در دورهٔ پهلوی
یکی دیگر از ادعاهایی که عبدی به مانند نظریه پردازان قوم گرا، به منظور خوردن نان به نرخ روز سعی در جا انداختن آن دارد، این ادعای دروغین است که تبلیغات ادیبان دورهٔ پهلوی چون ذُکاءالملک فروغی و مشیرالدوله پیرنیا سبب شد تا دوره تاریخی ایران باستان اهمیت یابد و همچنین افتخارات ملی آن دوره نیز چون کورش بزرگ و انوشیروان دادگر از جایگاه بالایی برخوردار شوند. این جمله‌های او را بخوانید :«ریشهٔ افسانه سازی ایرانیان معاصر را برای کورش را باید در اوایل دوران پهلوی اول یافت؛ زمانی که کسانی چون «محمدعلی فروغی»، «علی اصغر حکمت»، و مخصوصا «حسن پیرنیا» (مشیرالدوله) با دسترسی به نوشته‌های قدیم و جدید غربی پی بردند که کورش نامی در تاریخ ایران وجود دارد که غربیان در مدحش بسیار قلم زده‌اند. باستان گرایی دوره رضاخان در زمان پهلوی دوم شکل دیگری یافت. محمدرضا پهلوی که پس از وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مشروعیت مذهبی سلطنت خود را از دست داده بود، به ایران باستان نظر افکند تا بلکه به کمک آن مشروعیت بیابد و در این بین شجره نامه‌ای مضحک هم که نسبتش را به کورش متصل می‌کرد، برای او ساخته شد. این گونه بود که ۲۵۰۰ سال تاریخ پیش از کورش نادیده گرفته شد، تا تاریخ ایران‌زمین با کورش آغاز شود.» ( نشریهٔ سرزمین من، شمارهٔ ۳۷، ص ۵۵) جمله‌های عبدی را با این ادعای محمدزاده صدیق مقایسه کنید:« با هماهنگى دولت رضاخان خرابه هاى تخت جمشید به پایگاه صهیونیست ها بدل شد، و منتج به آن شد که در سال ۱۳۵۰ توسط صهیونیسم بین الملل جشن های ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی تشکیل گردید.» (یادمان های ترکی باستان، ص ۹) پس می‌بینیم که راهی را که بیش از ۱۰ سال پیش برخی از هویت طلبان قومی آغاز کرده بودند ، امروز عبدی آن را ادامه می‌دهد.این در حالی است که، از سده‌های پیش ایرانیان با تاریخ باستانی خود آشنا بودند و به آن مباهات می کردند. زین العابدین مراغه ای در سیاحتنامهٔ ابراهیم بیک چنین از روزگار بد ایران در دورهٔ قاجار، در آستانهٔ انقلاب مشروطه، چنین گلایه می کند، و با دریغ و حسرت از شکوه و جلال ایران باستان یاد می‌کند: «ایران، ایران، ایران! این چه مصیبت است به تو روى آورده؟ تف بر تو باد اى روزگار غدار! این چه خوارى است که از براى ایرانیان آماده نمودى؟ اى وطن، اى مادر عزیز! این چه نکبتى است که از براى تو ابنائت روا دیده‌اند؟ آیا تو آن ایران نیستى که در عهد قدیم، گلستان ارم و بهشت روى زمین بودى؟ آیا تو همان ایرانى که به روزگار دیرین آثار مدنیت و تربیت از تو در عالم ناشى و منتشر مى‌شد؟ مورخین دنیا آگاهند در ایام سلاطین عجم تو رسم‌هاى نیک و نظم‌هاى پسندیده داشتى. هنوز قانون کیومرث، هوشنگ، جمشید از یاد نرفته و فرنگیان را سرمشق مملکت و کشورآرایى گشته.» (سیاحتنامهٔ ابراهیم بیک ، ج ۲، ص ۴۶۰-۴۵۹۹)از دیگرسو، برخلاف ادعای عبدی و دیگر نویسندگان قوم گرا، مباهات ایرانیان به کورش بزرگ ارتباطی به دورهٔ پهلوی ندارد. عمادالسلطنه سالور ، از دیوانسالاران دورهٔ قاجار، از کورش بزرگ به نیکی یاد می کند و به نقد نوشته های مورخان یونانی در بارهٔ کورش می‌پردازد. نوشتهٔ او با گذشت بیش از یکصدسال، همچنان از بهترین نمونه‌های پژوهش‌های تاریخی است. توضیحات عمادالسلطنه سالور، خواننده را قانع می کند که دانش آموختگان عصر قاجار به خوبی از جزئیات تاریخ ایران در دورهٔ باستان آگاه بودند. عماد السلطنه از کورش بزرگ با نام «سیروس کبیر» یاد کرده و صفات نیک او را ستوده است. (بازگشت ده هزار نفر یونانی، ص ۲۷۷).

در زمان سلسله پهلوی سر آغاز تاریخ ایران پادشاهی کورش بزرگ به شمار آمد و به تاریخ ایلامی ها کم توجهی شد.
عبدی در ادامهٔ ادعاهای خود، با به کارگیری یک شِگرد قدیمی قوم گراها، در قامت یک مدافع تمام عیار تمدن و فرهنگ ایلام ظاهر شده و مدعی است که طی یک توطئهٔ شوم، ادیبان دورهٔ پهلوی کوشش کردند تا ایرانیان فراموش کنند که زمانی در غرب ایران فرهنگ و تمدن ایلام وجود داشته است: «ما ایرانی‌ها تاریخ ۲ هزار ساله خود را فراموش کرده و بنا به دلایل سیـاس*ـی که از دوران پهلوی شروع شده، تنها به کورش افتخار می‌کنیم. در بسیاری از کتاب‌های تاریخی حتی در کتاب «تاریخ ایران باستان» نوشته حسن پیرنیا تنها چند پاراگراف به دوره ایلامی اختصاص داده شده است، [البته فکر می کنم که آقای عبدی تا کنون «تاریخ ایران باستان» مشیرالدوله پیرنیا را تورق هم نکرده، زیرا که در جلد نخست این اثر، حداقل ۴۰ صفحه در بارهٔ ایلامی ها مطلب هست که هنوز با گذشت ۸۰ سال از زمان نگارش، از منابع بسیار مفید این دوره است.] به طوری که به نظر می‌رسد، تاریخ ایران از کورش آغاز شده است. این مسئله تنها به این کتاب ختم نمی‌شود، حتی بسیاری از کتاب‌هایی که درباره تاریخ ایران توسط غربی‌ها نوشته شده، اطلاعات محدودی درباره دوره ایلامی‌ها دارد. یکی از دلایل فراموشی این دوره تاریخی به حکومت پهلوی برمی‌گردد. برای اینکه این حکومت می‌خواست نامش با کورش آمیخته شود و با نام او گره بخورد و برای همین هم جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را راه انداخت. این تصور ایجاد شد که تاریخ ایران از کورش شروع شده است.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin
بالا