اشعار عمران حیدری آریا

  • نویسنده موضوع A_h
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 397
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9


*اسپم ندهید*


*به نام خالق بی همتا*

*سرودن*
سرودن،نغمه ی دیرینه ی این سرزمین است.
سرودن،گفته ی آیین و دین است.
سرودن،آسمان آبی عشق خدایی است.
سرودن،راه زیبای رهایی است.
سرودن،گفت و گوهای جهانی است.
نشانی از زبان بی زبانی است.
سرودن،در فراز و فرود است.
سخت از دامن کشف و شهود است.
سرودن، در گره ها راه چاره است.
چو نور از آسمانی بی ستاره است.
سرودن،یک تلنگر بر گمان است.
تراوش هایی از (راز نهان است).
سرودن،درد دوری،در دل هاست.
نشان درد پنهان،درد پیداست.
سرودن، ناله ی دل های خون است.
نوای نکته های چند و چون است.
سرودن،راز دل های زمان است.
سخن از زشت و زیبای جهان است.
و...ناگفته های من.
*عمران حیدری آریا*
*در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9


*به نام خالق بی همتا*

*یاد*
ای که از یاد تو آسوده منم
تو همه بودی و نابوده منم
ای که یادت همه ی پاکی هاست
تو همه پاکی و آلوده منم
دل که در یاد تو افتاد و نرفت
از تو دل به بد نیالوده منم
در گناهت شده ام غرقه ببین
در گناهت پالوده منم
در نوای تو و اندیشه ی تو
ای که افتاده و فرسوده منم
در تو جویا شده ام تا دل شب
از تو آسوده،نیاسوده منم
*عمران حیدری آریا*
* در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9


*به نام خالق بی همتا*

*گفت و گو*
بیا ز آسمان و ز آب گفت و گو کنیم
ز کوچه های شهر خ*را*ب گفت و گو کنیم
به چهره های خوش نمای خویش ننگریم
ز ماجرای پشت نقاب گفت و گو کنیم
ز رنگ و روی پست زندگی رها شویم
به رنگ سرخ ناب ش*ر*اب گفت و گو کنیم
ز واژه های بیخود روزگار بگذریم
ز بهترین بخش این کتاب گفت و گو کنیم
حقیقتی که نیافتیم در این کویر خشک
ز سایه های گرم سراب گفت و گو کنیم
به دادگاه بی سر و پا گله ای نبریم
ز دار و حلقه های طناب گفت و گو کنیم
*عمران حیدری آریا*
*در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9


*به نام خالق بی همتا*

*در گذار زندگی*
دروازه های دل را،بر روی کس نبستیم
درسایه های گمانی،با هر کسی نشستیم
با ساز بد نوازی،رقصیده ایم عمری
با سوز نوایش،از پای جان شکستیم
خواهان آرزوی خود کرده های خویشیم
چشم از خدای داریم،هر چند بت پرستیم
در رهگذر هرکس،دامی ز دل نهادیم
کوشیده ایم اما از دام خود نرستیم
*عمرا حیدری آریا*
*در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9

*به نام خالق بی همتا*

*سکوی سوم*
در راه رهایی زندگی همگی گم شده ایم
انگشت نشان همه مردم شده ایم
در آتش زندگی که در سوختنیم
بر آتش خود تخته ی هیزم شده ایم
در کوشش بیهوده ی ما از پی کار
ما خسته تنان چون دم کژدم شده ایم
گویند فراوانی آب است و بنوش
ما تشنه ل*ب چکه ایی از خم شده ایم
شایسته ی سکوی نخستین بودیم
پایان رسیدن همه سوم شده ایم
*عمران حیدری آریا*
*در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9


*به نام خالق بی همتا*

*در هوای شهر*
نفس در س*ی*نه ها تاریک و تنگ است
میان دود و اکسیژن چه جنگ است
هوا خوردن میان شهر بسان
نبرده آهو با پلنگ است
شده باران ما همچون شب ما
همه جوریش چو دریای ارنگ است

*زبان عشق*
به شوند آن که گویم که تو را دوست دارم
من از این دوست داری همه شب امیدوارم
اگر از تو بر نیاید که بگویم با من
و من این نگفتنت را همه گفته می شمارم
به زبان عشق گفتم،به زبان عشق نوشتم
که به هر زبان بسنجم که تو را دوست دارم
شوند=دلیل،علت،سبب
*عمران حیدری آریا*
*در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9

*به نام خالق بی همتا*

*یاران*
در دلم اندرز و پیمان است و بس
بر ل*بم نامی ز یاران است و بس
در نهارم می درخشد یادشان
در شبم ماه تابان است و بس
خنده ای گر نیست بر لبهای من
چشم من پیوسته گریان است و بس
تا که من بر شادمانی ها رسم
سرنوشتم دست یاران است و بس
*عمران حیدری آریا*
*در آرامش شب*

*دروغ*
در باور دوست بد گمانی کردیم
با یار دروغ مهربانی کردیم
پاداش دروغ آن چنانی دادیم
از یار به دروغ دل ستانی کردیم
بگشودن پرده های گل از سر عشق
در دایره باد خزانی کردیم
در باور ما جان زمان پیدا بود
در ناکده های یاد زمانی کردیم
*عمران حیدری آریا*
*در آرامش شب*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h
بالا