بیوگرافی سهیلا رضوی

  • نویسنده موضوع fzrkarimi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 225
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

fzrkarimi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-25
نوشته‌ها
21
لایک‌ها
114
امتیازها
13
کیف پول من
-304
Points
0
سهیلا رضوی متولد 9 شهریور 1333 در تهران، بازیگر است



بازیگری را با تئاتر و قبل از انقلاب شروع کرد و سالها در تئاتر کرد تا اینکه با سریال شهرزاد شهرت اش فراگیر شد همسرش نیز آقای نعمتی بازیگر است



soheilaraavi-photokade-com-6.jpg





قبل و بعد انقلاب


قبل از انقلاب کار تئاتر را در تالار وحدت شروع کردم اما مدتی بعد شرایطی بوجود آمد که نتوانستم کار کنم تا اینکه در سال 1359 وارد اداره تئاتر شدم و شروع به کار کردم



اولین کار جدی تئاتر


در سال 1359 که 26 ساله بودم و تازه انقلاب شده بود با کاری از ساموئل بکت به کارگردانی مجید جعفری اولین کار جدی من بعنوان هم سرا در تئاتر رقم خورد



ورود به سینما وتلویزیون


اولین بار در سال 1364 با فیلم گردبار جلوی دوربین رفت تا اینکه در سال 1366 با سریال گرگ ها به کارگردانی داوود میرباقری وارد قاب تلویزیون شد



عکس های سهیلا رضوی بازیگر و همسرش
soheilaraavi-photokade-com-3.jpg





ازدواج و همسرش


سهیلا رضوی در سال 1353 وقتی 20 ساله بود با فرخ نعمتی 23 ساله ازدواج کرد، آشنایی آنها از دوستی خواهر بزرگ آقای نعمتی و مادر خانم رضوی شروع شد



حالا ثمره این زندگی دو فرزند پسر و یک نوه می باشد



شهرت با سریال شهرزاد


خانم رضوی که در کارهای شاخصی چون مارمولک، یه جبه قند، زیر گنبد کبود، عطر گل یاس حضور داشت بیشتر شهرت خود را مدیون سریال شبکه خانگی شهرزاد است



او در نقش پروین مادر شهرزاد در سه فصل این سریال حضور داشت



soheilaraavi-photokade-com-4.jpg





در بانوی سردار


ایشان در سریال برادر سال 95 نیز حضور داشت و در سال 98 نیز با سریال بانوی سردار درخشان حاضر شد، در این سریال پانته آ سیروس با وی همبازی می باشد



دلبسته تئاتر هستم


من دلبسته تئاتر هستم و روی صح*نه بسیار راحت ترم مثل سوارکاری که بر روی اسبش راحت است، صح*نه نمایش برای من حکم همان اسب را دارد که با بودن بر روی آن احساس راحتی می کنم



soheilaraavi-photokade-com-5.jpg





دلم می سوزد


آرزو دارم سالن های خوبی برای فعالیت جوان ها در تئاتر ساخته شود



من در سالن تالار وحدت بزرگ شدم و اینجا زندگی کردم، دلم می سوزد وقتی می بینم پرده تالار خ*را*ب است و می گویند پولی برای تعمیرش وجود ندارد



من عمر خود را کرده ام، در دوره خوبی هم زندگی کردم، اما در این سال ها باید نظیر تالار وحدت بسیار ساخته می شد نه اینکه همین بضاعت اندک هم از دست برود …
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا