آموزشی اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی

[parya_N]

To have sticky fingers



دزد بودن.

مثال:

“The manager fired the cashier because he had sticky fingers. He stole more than $200 in a month.”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

To give a run for one’s money


برای رقابت با فردی در سطح خودشان و اینکه آن‌ها واقعا برای برنده شدن تلاش می‌کنند.

مثال:

“Joe really gave me a run for my money in the chess tournament. He almost beat me!”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

To pony up



پرداخت پول برای چیزی یا تعیین یک بدهی.

مثال:

“Pony up and give me the $5 you owe me.”

“I told my roommate Jane to pony up her portion of the rent money.”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

Break even

نه به دست آوردن و نه از دست دادن پول.

مثال:

“The trip to the beach cost me $100, but I almost broke even after winning $90 in a contest.”
انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

Break the bank



چیزی که بسیار گران باشد.

مثال:

“Taking a week-long vacation would break the bank. There’s no way I could afford to do it.”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

To be closefisted



کسی که نمی‌خواهد پول خرج کند. مثل آدم خسیس بودن است

مثال:

“Carl is so closefisted, he won’t even buy snacks for the Christmas party.”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

To go Dutch

هر کسی پول غذای خود در رستوران را پرداخت می‌کند.

مثال:

“We had a date last night and we went Dutch. I paid for my coffee and she paid for her salad.”
انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

Shell out money/to fork over money



پرداخت پول برای چیزی (معمولا گران‌قیمت)

مثال:

“I wish I didn’t buy that new car now that I’m shelling out $1,000 a month in payments.”

“She had to fork over a lot of money for traffic fines last month.”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

Midas touch

برای اینکه بتوانید به راحتی پول به دست آورید. این عبارت از داستان the story of King Midas نشات می‌گیرد که به هر چیزی که دست می‌زد به طلا تبدیل می کرد.

مثال:

“Jane really has the Midas touch. Every business she starts becomes very successful.”
انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[parya_N]

In the red/In the black

برای زمانی که پول بیشتری از آنچه که به دست می آورید از دست بدهید.



مثال:

“I’m in the red this month after paying that speeding ticket. I’ll need to find some work over the weekend for extra money.”

متضاد این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی به این معنی است که شما پول بیشتری از آنچه که خرج کرده‌اید به دست آورده اید.

مثال:

“After working a couple of small jobs over the weekend, I earned an extra $500 and am back in the black.”

انجمن تک رمان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان