اصطلاحات انگلیسی گروهی از کلماتی هستند که معنای آن از نگاه کردن به کلمات به تنهایی مشخص نیست.
آنها در طول زمان توسعهیافته اند و بنابراین ممکن است برای شما تصادفی به نظر برسند. اصطلاحات انگلیسی اغلب به قیاس و استعاره تکیه میکنند.
چون آنها اغلب در زبان انگلیسی روزمره به کار میروند، اگر آنها را نمیشناسید، درک مفهموم آن ها تقریبا غیرممکن است. یادگیری اصطلاح پرکاربرد انگلیسی به شما کمک میکند در موقعیتهای مختلف به طور مناسب ارتباط برقرار کنید، چه در یک مسابقه بسکتبال، هنگام مطالعه یا بیرون رفتن.
کلید درک اصطلاحات انگلیسی این است که هرگز به آنها نگاه نکنید و یا آنها را با معنی تحتاللفظی بخوانید. در عوض، شما باید آنها را در متن یاد بگیرید تا بتوانید معنای واقعی آنها را درک کنید.
بنابراین در این مطلب از آموزش اصطلاح پرکاربرد انگلیسی، اصطلاحات رایج را در موضوعات متداول سازماندهی کردیم. این “گروهبندی” یا “chunking” نامیده میشود، یک تکنیک حفظ کردن موثر که از تداعی معانی بین کلمات استفاده میکند تا آنها را در ذهن نگه دارد
اگر بخواهیم تحت اللفظی این اصطلاح را معنی کنیم به معنی ضربه فیزیکی، مشت زدن و یا سیلی زدن به کتابهایی است که می خوانید! با این حال، این یک اصطلاح رایج انگلیسی در میان دانشجویان، به ویژه دانشجویان کالج آمریکایی است که مطالعات زیادی برای انجام این کار دارند. معنای این کلمه به سادگی “مطالعه کردن” است، و راهی برای گفتن به دوستانتان است که قصد مطالعه کردن دارید.
این میتواند برای امتحان نهایی، آزمون میان دوره یا حتی آزمون انگلیسی استفاده شود.
مثال: “Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week!”
Hit the sack
درست مانند اولین عبارت، معنای لفظی آن ضربه فیزیکی یا کتک زدن یک کیسه (کیسه بزرگی که معمولا برای حمل اشیا به صورت فله ای از جمله آرد، برنج یا حتی خاک استفاده میشود). اما Hit the sack به معنای رفتن به رختخواب است، و شما از این اصطلاح می توانید برای گفتن به دوستان یا خانواده تان که واقعا خسته هستید، پس باید بخوابید استفاده کنید.
به جای این اصطلاح میتوانید از hit the hay نیز استفاده کنید.
مثال:“It’s time for me to hit the sack, I’m so tired.”
این اصطلاح به صورت تحت اللفظی به معنای آن است که بازوی یک فرد را بگیرید و آن را بچرخانید، که اگر معنای کلمه به کلمه آن را قبول کنید واقعا دردناک خواهد بود! اگر این اصطلاح به کار برده شود به این معنی است که کسی کار بزرگی انجام دادهاست که شما را متقاعد کند کاری را که ممکن است تمایلی برای انجام دادن نداشته باشید را انجام دهید.
و اگر شما از این اصطلاح استفاده کنید به این معنی است که شما در متقاعد کردن طرف مقابل عالی هستید، و بالاخره پس از این که از آنها درخواست کردید، توافق کردند که کار پیشنهاد شده شما را انجام دهند.
“Jake, you should really come to the party tonight!”
“You know I can’t, I have to hit the books (study).”
“C’mon, you have to come! It’s going to be so much fun and there are going to be lots of girls there. Please come?”
“Pretty girls? Oh all right, you’ve twisted my arm, I’ll come!”
اگر ما این اصطلاح را به صورت تحتاللفظی در نظر بگیریم، میتوانیم به دردسر زیادی بیفتیم، چون این کار به معنای گرفتن چاقو یا یک شی تیز دیگر و قرار دادن آن در پشت یک فرد است.
با این حال، به عنوان یک اصطلاح، Stab someone in the back به معنای آسیب زدن به کسی که به ما نزدیک بوده و به ما اعتماد کرده اما مخفیانه به آنها خیانت کرده و اعتماد آنها را از بین رفته است. انگلیسی ها فردی را که این کار را انجام میدهد، back stabber صدا میزنند!
مثال:
“Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week?”
“No! I thought they were best friends, what did she do?”
“She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and Sarah got it instead.”
“Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re not friends anymore.”
در واقع، این اصطلاح به صورت کلمه به کلمه بدین معنی است که دیگر توانایی لمس کردن و یا احساس کردن با انگشتان یا دستان را ندارید. اما این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی واقعا به این معنی است که شما توانایی یا استعداد خود را زمانی که با چیزها، افراد یا شرایط سروکار دارید از دست میدهید.
وقتی از این اصطلاح استفاده می کنیم که شما در یک مهارت یا استعداد خوب هستید، اما نمی توانید از آن استفاده کنید.
مثال:
“I don’t understand why none of the girls here want to speak to me.”
“It looks like you’ve lost your touch with the ladies.”
این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی یک مثال عالی از این است که چرا شما نمیتوانید اصطلاحات زبان انگلیسی را به صورت کلمه به کلمه ترجمه کنید. به صورت تحت اللفظی این اصطلاح به معنای آن است که شما ب*دن خود را به شکلی محکم فشار میدهید که نشان می دهد شما خیلی راحت نیستید.
اما اگر یک نفر به شما بگوید که Sit tight ، از شما میخواهند صبورانه منتظر بمانید و تا زمانی که اطلاعاتی ندارید اقدامی نکنید.
مثال:
“Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out?”
“Who knows Johnny, sometimes they come out quickly but it could take some time. You’re just going to have to sit tight and wait.”
این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی در واقع هیچ معنایی ندارد اگر شما بخواهید به صورت کلمه به کلمه آن را معنی کنید. اما در واقع این اصطلاح به معنی مشارکت دادن به چیزی یا شخصی و یا پیوستن به آن است.
مثال:
“What are you going to buy Sally for her birthday?”
“I don’t know. I don’t have much money.”
“Maybe we can all pitch in and buy her something great.”
صحبتهای گفتهشده در بالا نشان میدهد که هر یک از دوستان سالی باید کمی پول داشته باشند تا بتوانند یک هدیه بزرگتر و بهتر با هم بخرند.
این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی عجیب و غریب است؟ خوب، حق با شماست. ریشههای این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی عجیب است و . Go cold turkey به معنای ترک ناگهانی یا توقف رفتار اعتیاد آور یا خطرناک مانند سیگار کشیدن یا نوشیدن ا*ل*ک*ل است.
گفته میشود که این عبارت انگلیسی از اوایل قرن بیستم شروع شدهاست و پیشنهاد میکند شخصی که ناگهان چیزی اعتیاد آور مانند مواد مخدر یا ا*ل*ک*ل را ترک کند – از اثرات جانبی آن رنج می برد و باعث می شود احساس یک بوقلمون خام و نپخته را بکنند! این شامل پو*ست سفید (خیلی سفید) و پو*ست دانهدانه (برجستگی کوچک روی پو*ست وقتی که ما سرد یا بیمار هستیم) میشود.
مثال:
“Shall I get your mom a glass of wine?”
“No, she’s stopped drinking.”
“Really, why?”
“I don’t know. A few months ago, she just announced one day she’s quitting drinking.”
در ترجمه کلمه به کلمه، facing the music به معنای تبدیل ب*دن شما به جهت موسیقی و مواجه شدن با آن است. اما اگر دوست یا پدر و مادرتان به شما بگویند که face the music ، معنای خشن تری دارد!
این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی به معنی “رویارویی با واقعیت” یا برخورد با واقعیت شرایط و پذیرفتن تمام عواقب، خوب یا بد (اما اغلب بد) است. شاید از چیزی دوری کردهاید چون شما مطمئن نیستید و یا از نتیجه ترس دارید. شاید شما به معلم خود دروغ گفته باشید و او حقیقت را کشف کرده باشد و حالا شما باید Face the music کنید و مجازات را قبول کنید!
مثال:
“I can’t understand why I failed math.”
“You know you didn’t study hard, so you’re going to have to face the music and take the class again next semester if you really want to graduate when you do.”