دلنوشته فریاد سیاه | آتش غلامی کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

آتــش غــلــامــے

فروشنده شهر تک رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-26
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
1,575
امتیازها
63
کیف پول من
133
Points
0
فریاد سیاه
به قلم آتش غلامی
ژانر: تراژدی اجتماعی


مقدمه:
تا کی سکوت؟!
کافی‌ست دیگر
یکبار هم که شده از دردهایمان بگوییم
تا کی میخواهی بگویی هیس
میخواهی بگویی آرام بگیر دختر
سرکش نباش
این دختر میخواهد فریاد بزند
فریادی از درد
فریاد سیاه

پ.ن: اهل سیاست نیستم و با سیاستمدارها کاری ندارم
فقط لازم میبینم از دردهای مردمم بنویسم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آتــش غــلــامــے

آتــش غــلــامــے

فروشنده شهر تک رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-26
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
1,575
امتیازها
63
کیف پول من
133
Points
0
مردی را دیدم
نای صحبت نداشت اما خوب فحاشی میکرد
من زنی را دیدم
چنگ در بازوی کودک میزد
پدری دیدم
کودکش را برای عملش تازیانه میزد
مادری دیدم
قید فرزند را برای لقمه ای چرب تر زد
من کودکی دیدم
که تنش را برای آرامش پدر فروخت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آتــش غــلــامــے

آتــش غــلــامــے

فروشنده شهر تک رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-26
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
1,575
امتیازها
63
کیف پول من
133
Points
0
از چه بگویم
از چت‌های دروغین مجازی؟
از دوستت دارم هایی که برای بعضی ها از اب خوردن هم راحت تر شده؟
چه دوست داری بشنوی؟
از خیانت بگویم برایت؟
از زندگی هایی که اساسش حرف مردم است؟
از کجا بگویم رفیق
ساکت بمانم بهتر نیست؟
فریادی سیاه بزنم که چه
مگر گوشی هست برای شنیدن
همه فقط شعار میدهند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آتــش غــلــامــے

آتــش غــلــامــے

فروشنده شهر تک رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-26
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
1,575
امتیازها
63
کیف پول من
133
Points
0
بگویم از بغض خفته در گلوی دخترکی معصوم؟!
بگویم از گوشه گیری ها و تنهاییش؟
یا بگویم از سکوت پدر بخاطر ترس از آبرو؟
نه نه بگذارید از بی شرمی ادمی بگویم که روح را میکشد.
بگویم از دخترکی که یکشبه رویاهایش را براثر ش*ه*و*ت مرد نامردی کشت.
یا بگویم از پدری که دخترش را بخاطر ابرویش اتش زد.
بگذارید هیچ نگویم
سکوت گاهی بهتر از فریاد از بی ابرویی‌ست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آتــش غــلــامــے
بالا