دروغ گفتن ياد گرفتني است چگونگي شرايط و موقعيت در سالهاي كودكي ميتواند روي رفتار ما در كل زندگي تاثير بگذارد. ما تمايل داريم تا حدي همانند ديگران رفتار كنيم و وقتي در خانوادهاي دروغ پذيرفته شدهباشد و حتي در بعضي موارد، پنهان كردن واقعيت با تشويق همراه شود، كودكان آن خانواده ياد ميگيرند كه دروغ خيلي هم كار بدي نيست يا حتي ميتواند عملي پذيرفته شده باشد.
بسياري از زنان نميتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ ميگويد درحاليكه آنها با او با صداقت و درستي تمام رفتار ميكنند و تمام زندگيشان را وقف او كردهاند. آنها انتظار دارند كه همسرشان فرد قابل اعتماد زندگيشان باشد. چند راه مختلف براي برخورد و رفتار كردن با همسري كه راست نميگويد وجود دارد . اگر ميخواهيد او را اصلاح كنيد قبل از اينكه زندگيتان را تلخ كنيد اين چند مورد را درنظر بگيريد.
خانمهاي زيادي هستند كه وقتي همسرشان مدام به آنها دروغ ميگويد احساس ميكنند كه ديگر در ذهنشان احترامي براي او قائل نيستند، اگر شما هم جزو همين افراد هستيد ميتوانيد قبل از اينكه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهيد با خود فكر كنيد، «به راستي چرا بعضي افراد دروغ ميگويند» تا بتوانيد با واقعبيني بيشتري او را درك كنيد. دروغ گفتن معمولا از سنين كم در كودكي آغاز ميشود، حتي يك كودك 2 ساله نيز ميتواند به راحتي دروغ بگويد اما زماني كه كودك به اهميت حرفها و لغات پي ميبرد و ميفهمد كه بعضي از حرفها ميتوانند چه تاثير خارقالعادهاي داشته باشند بهطور آگاهانه شروع به دروغ گفتن ميكنند. دروغ گفتن هميشه به اين معنا نيست كه فرد ميخواهد به كس ديگري آسيب برساند اما ممكن است گاهي اين نتيجه نامطلوب پيش بيايد. بعضي از افراد دروغ ميگويند چون ميخواهند خودشان را ثابت كنند درواقع دروغ گفتن براي آنها نوعي رفتار دفاعي است، كودك طي مراحل رشد، متوجه ميشود كه دروغ ميتواند او را از بسياري از عصبانيتهاو تنبيههاي پدرو مادريا اطرافيان حفظ كند. به عبارتي دروغ راهي است كه ميتواند نظر مثبت اطرافيان را بهدست بياورد وعمل ناشايست و بد خود را پنهان كند.
همچنين اگر بخواهيم مثبت نگاه كنيم؛ با دروغ ميتوان دوستان را حفظ كرد يا حتي عزيزي را با هديه غيرقابل پيشبيني غافلگير كرد. همانطور كه گفتيم دروغ گفتن از سنين خيلي كم شروع ميشود و در همه ما وجود دارد، اينكه همه آدمبزرگها به نوعي دروغ ميگويند چندان عجيب نيست و مهم است كه اين نكته را درنظر داشته باشيم بيشتر افراد وقتي دروغ ميگويند به هيچ وجه دوست ندارند به فرد ديگري آسيبي برسانند. مثلا؛ ممكن است خيلي از ما درباره لباس دوستمان به دروغ بگوييم كه زيباست درحاليكه عقيده داريم آن لباس واقعا زشت است. همچنين خيلي ازما در مصاحبههاي شغلي نيز براي بالا بردن شانس استخداممان دروغ ميگوييم. ما به فرزندانمان هم دروغ ميگوييم به آنها قول ميدهيم كه اگر شامشان را بخورند يك بستني جايزه ميگيرند اما سپس كاري ميكنيد كه كودكمان بستني را فراموش كند چون براي به مغازه رفتن خيلي خسته هستيم.
دروغ گفتن ياد گرفتني است
چگونگي شرايط و موقعيت در سالهاي كودكي ميتواند روي رفتار ما در كل زندگي تاثير بگذارد. ما تمايل داريم تا حدي همانند ديگران رفتار كنيم و وقتي در خانوادهاي دروغ پذيرفته شدهباشد و حتي در بعضي موارد، پنهان كردن واقعيت با تشويق همراه شود، كودكان آن خانواده ياد ميگيرند كه دروغ خيلي هم كار بدي نيست يا حتي ميتواند عملي پذيرفته شده باشد.
حتي ممكن است بعضيها در طول زندگي اين تجربه را بهدست بياورند كه دروغ راهي براي بقا و صيانت از نفس است. مثلا گاهي بعضي از افراد براي پيدا كردن شغل يا حفظ آن مجبور ميشوند حقيقت را بهگونهاي مبهم يا آميخته با دروغ بيان كنند و تا جايي كه ميتوانند با لغات بازي كنند. بسيار از افراد مجبورند براي بالا بردن حقوقشان پنهانكاري كنند و تا حد زيادي از لغات نادرست يا مبهم استفاده كنند. اگر بخواهيم واقعبين باشيم دنياي ما خيلي هم زيبا نيست و دروغ در واقع تبديل شده است به جزئي از كار و زندگي و گذشته ما.
هرچند اين رفتار در نظر اكثر افراد اصلا خوشايند و قبولشده نيست اما در زندگي تعدادي از زن و شوهرها وجود دارد. اگر چه ناپسنداست اما هستند همسراني كه نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ ميگويند، حتي در موضوعات كوچك و بياهميت نيز حقيقت را نميگويند مثلا درباره مكاني كه هستند يا عقيدهاي كه دارند دروغ ميگويند. همه ما در زندگي خود حد و حدودهايي داريم و خودمان هستيم كه بسياري از مسائل زندگيمان را تعيين ميكنيم.
شايد 2 طرف مقصر هستند
وابسته به ماست كه مشخص كنيم در زندگيمان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا كجا نيست. مثلا يكي از حالتها و اتفاقهايي كه شايد در زندگي خيلي از زن و شوهرها پيش بيايد اين است كه مثلا شوهر ميگويد تا يك ساعت ديگر خانه است ولي اين يك ساعت كجا و خانه رسيدن او كجا! در اين مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه ميشود كه زمان خانه آمدن خود را خيلي درست نگفته اما از طرف ديگر او دوست دارد در همان زماني كه به شما گفتهاست به خانه برسد اما تلاش او براي عمل كردن به حرفش چندان كافي نيست و در نتيجه حرف و عمل او 2 تا ميشود. در اين حالت شما ميتوانيد به اين موضوع از 2 زاويه نگاه كنيد و از يك نظر ميتوانيد فكر كنيد كه همسر شما توانايي چنداني در برنامهريزي ندارد و نميتواند كارهاي خود را به درستي تنظيم كند و از نظر ديگر ميتوانيد اين طور به موضوع نگاه كنيد كه همسرتان فردي دروغگو است كه بيش از حد سرش به كار گرم است. شما كدام را بيشتر ميپسنديد ؟ بهنظرتان كدام برخورد مناسبتر است؟ اين امر بسيار مهم است كه بدانيد در بهوجود آمدن رفتاري چون دروغ در يك زندگي زناشويي ممكن است 2 طرف مقصر باشند.
بعضيدروغ ها را ميشود زير سبيلي رد كرد
اگر همسر شما تا به حال بيش از چندبار به شما گفته باشد براي ورزش به باشگاه ميرود ولي در واقع به جاي رفتن به باشگاه به خانه يكي از دوستانش برود، اين امر ممكن است شما را كمي ناراحت كند اما احتمالا مشكل خيلي بزرگي در زندگي ايجاد نميكند. زن و شوهرها بايد قبول كنند گاهي دروغ گفتن يك نفر و انعطاف پذيري طرف ديگر درباره آن دروغ ميتواند تنش كمتري در زندگي آنها ايجاد كند و در نتيجه خانه آنها آرامش بيشتري داشته باشد. البته گاهي نيز اين دروغها ميتواند آنقدر بزرگ باشد كه يكي از طرفين طاقت تحمل آنها را از دست بدهد. در بعضي موارد دروغ گفتن ميتواند تبديل به يك مشكل كاملا پيچيده شود و طرفين را كاملا درگيرخود كند، بعضي از افراد وقتي دروغ ميشنوند احساس ميكنند ديگر نميتوانند با آن دروغ كنار بيايند و اعتماد آنها كاملا از بين ميرود. اگر شما نيز جزو چنين افرادي هستيد بايد بهدنبال يك راهحل براي دروغگويي باشيد. اينگونه راهحلها به شما ياد ميدهند كه بهترين رفتار و ابراز احساسات در اين موارد بايد چگونه باشد.
پيشبيني كنيد، بعد شروع كنيد
قبل از اين كه بخواهيد درباره دروغگويي همسرتان با او حرف بزنيد بسيار مهم است كه حسابي فكر كنيد و پاسخهاي او را پيشبيني كنيد. اگر به جوابهاي احتمالي او فكر نكنيد بهطور حتم نميتوانيد به درستي با او صحبت كنيد و گفتوگوي ثمربخشي نخواهيد داشت. اول از همه سعي كنيد، واكنش و تمام جوابهاي احتمالي او را با توجه به شرايط حدس بزنيد، در اين حالت وقتي با او شروع به صحبت ميكنيد و مثلا او در جواب شما ميگويد الف، شما ميدانيد كه در مقابل اين جواب بايد چه عكسالعملي داشتهباشيد يا وقتي جواب او ب يا ج يا... است شما ميدانيد چه رفتاري بايد نشان دهيد و بهترين تصميم چيست. خودتان را آماده كنيد كه حقيقتي را به شما بگويد كه شما دوست نداريد بشنويد. او ممكن است چيزهايي به شما بگويد كه برايتان سخت است. خودتان را آمادهسازيد كه حتي بتوانيد تصميمهاي سخت نيز بگيريد. اين را درنظر داشتهباشيد كه يك همسر دروغگو ميتواند چيزي به شما بگويد كه غافلگير شويد مثل اينكه او شغل دومي دارد كه شما نميدانيد يا به خاطر انجام كاري از شما شرم دارد يا. . . در انتهاي صحبت نيز بايد كاملا تمام حدها را براي هم مشخص كنيد و به او بگوييد كه در چه جاهايي اصلا مجاز نيست كه دروغ بگويد. اگر بعضي از دليلهاي همسرتان شما را قانع كرد، بهطور روشن و واضح به او بگوييد كهحرفهاي او را قبول داريد. بهتر است چند بار به او فرصت دهيد كه خود را اصلاح كند.
آيا شما همسرتان را دروغگو ميكنيد؟
نميتوان گفت كه يك شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بياعتناست. در حقيقت ممكن است او به دليل بعضي از رفتارهاي همسرش تبديل به يك فرد دروغگو شده. ممكن است براي يك مرد چندبار پيش بيايد كه به خاطر گفتن يك جمله و كلمه يا به خاطر گفتن جايي كه رفته يا به خاطر ملاقاتي كه داشته مورد مواخذه قرار گرفته وكار به دعوا كشيده است. گاهي ممكن است وقتي مردي بعداز بيرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش براي يك يا 2 ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسيارسرزنش شده است و زن گفته كه چقدر از دوستان او بدش ميآيد. ابراز عقيدهاي صادقانه و ساده درباره خانواده زن يا يكي از ايرادهاي او ميتواند باعث دعوا و گريه و گفتن كلمات تلخ شود و چند ساعت وقت 2 طرف را بگيرد و. . . .
در همين حالتهاست كه دروغ گفتن براي مردان تبديل ميشود به راهي براي حفظ شخصيت، ايجاد آرامش و دوستي در خانواده. مرد ميتواند اينگونه با خود فكر كند كه من ترجيح ميدهم، درباره كارهايم دروغ بگويم تا آنكه بخواهم كاري را كه دوست دارم كنار بگذارم در همين حالتهاست كه زن ميتواند شوهرش را تبديل به فردي دروغگو كند.
بنابراين بهترين راهحل براي اينكه شوهرتان ديگر دروغ نگويد اين است كه شرايطي را در خانه فراهم كنيد كه ديگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند كمي يكديگر را آزاد بگذارند و هر كدام به ديگري اجازه دهد كه آنطور زندگي كند كه دوست دارد، به مرور تبديل به 2 دوست ميشوند و ديگر لزومي ندارد به هم دروغ بگويند. بهطور كلي بايد گفت، هر فردي احتياج دارد تا فضايي براي نفس كشيدن داشتهباشد و وقتي اين فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف ميشود.
وقتي زني به شوهرش اعتماد كامل دارد و مطمئن است كه شوهر به او دروغ نميگويد، مسلما رفتار ديگري خواهد داشت و در مقابل مردي هم كه احساس كند همسرش به او اطمينان و اعتماد دارد از هر كاري كه آرامش زندگي را به هم بزند، پرهيز ميكند.
اگر ميخواهيد رفتارتان را تغيير دهيد بايد بدانيد، تغيير رفتار زمانبر و سخت است و تاثيربخشي اين تغيير رفتارها نيز مدتي طول ميكشد، شما نميتوانيد در يك شب شوهر دروغگويتان را تغيير دهيد.
بسياري از زنان نميتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ ميگويد درحاليكه آنها با او با صداقت و درستي تمام رفتار ميكنند و تمام زندگيشان را وقف او كردهاند. آنها انتظار دارند كه همسرشان فرد قابل اعتماد زندگيشان باشد. چند راه مختلف براي برخورد و رفتار كردن با همسري كه راست نميگويد وجود دارد . اگر ميخواهيد او را اصلاح كنيد قبل از اينكه زندگيتان را تلخ كنيد اين چند مورد را درنظر بگيريد.
خانمهاي زيادي هستند كه وقتي همسرشان مدام به آنها دروغ ميگويد احساس ميكنند كه ديگر در ذهنشان احترامي براي او قائل نيستند، اگر شما هم جزو همين افراد هستيد ميتوانيد قبل از اينكه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهيد با خود فكر كنيد، «به راستي چرا بعضي افراد دروغ ميگويند» تا بتوانيد با واقعبيني بيشتري او را درك كنيد. دروغ گفتن معمولا از سنين كم در كودكي آغاز ميشود، حتي يك كودك 2 ساله نيز ميتواند به راحتي دروغ بگويد اما زماني كه كودك به اهميت حرفها و لغات پي ميبرد و ميفهمد كه بعضي از حرفها ميتوانند چه تاثير خارقالعادهاي داشته باشند بهطور آگاهانه شروع به دروغ گفتن ميكنند. دروغ گفتن هميشه به اين معنا نيست كه فرد ميخواهد به كس ديگري آسيب برساند اما ممكن است گاهي اين نتيجه نامطلوب پيش بيايد. بعضي از افراد دروغ ميگويند چون ميخواهند خودشان را ثابت كنند درواقع دروغ گفتن براي آنها نوعي رفتار دفاعي است، كودك طي مراحل رشد، متوجه ميشود كه دروغ ميتواند او را از بسياري از عصبانيتهاو تنبيههاي پدرو مادريا اطرافيان حفظ كند. به عبارتي دروغ راهي است كه ميتواند نظر مثبت اطرافيان را بهدست بياورد وعمل ناشايست و بد خود را پنهان كند.
همچنين اگر بخواهيم مثبت نگاه كنيم؛ با دروغ ميتوان دوستان را حفظ كرد يا حتي عزيزي را با هديه غيرقابل پيشبيني غافلگير كرد. همانطور كه گفتيم دروغ گفتن از سنين خيلي كم شروع ميشود و در همه ما وجود دارد، اينكه همه آدمبزرگها به نوعي دروغ ميگويند چندان عجيب نيست و مهم است كه اين نكته را درنظر داشته باشيم بيشتر افراد وقتي دروغ ميگويند به هيچ وجه دوست ندارند به فرد ديگري آسيبي برسانند. مثلا؛ ممكن است خيلي از ما درباره لباس دوستمان به دروغ بگوييم كه زيباست درحاليكه عقيده داريم آن لباس واقعا زشت است. همچنين خيلي ازما در مصاحبههاي شغلي نيز براي بالا بردن شانس استخداممان دروغ ميگوييم. ما به فرزندانمان هم دروغ ميگوييم به آنها قول ميدهيم كه اگر شامشان را بخورند يك بستني جايزه ميگيرند اما سپس كاري ميكنيد كه كودكمان بستني را فراموش كند چون براي به مغازه رفتن خيلي خسته هستيم.
دروغ گفتن ياد گرفتني است
چگونگي شرايط و موقعيت در سالهاي كودكي ميتواند روي رفتار ما در كل زندگي تاثير بگذارد. ما تمايل داريم تا حدي همانند ديگران رفتار كنيم و وقتي در خانوادهاي دروغ پذيرفته شدهباشد و حتي در بعضي موارد، پنهان كردن واقعيت با تشويق همراه شود، كودكان آن خانواده ياد ميگيرند كه دروغ خيلي هم كار بدي نيست يا حتي ميتواند عملي پذيرفته شده باشد.
حتي ممكن است بعضيها در طول زندگي اين تجربه را بهدست بياورند كه دروغ راهي براي بقا و صيانت از نفس است. مثلا گاهي بعضي از افراد براي پيدا كردن شغل يا حفظ آن مجبور ميشوند حقيقت را بهگونهاي مبهم يا آميخته با دروغ بيان كنند و تا جايي كه ميتوانند با لغات بازي كنند. بسيار از افراد مجبورند براي بالا بردن حقوقشان پنهانكاري كنند و تا حد زيادي از لغات نادرست يا مبهم استفاده كنند. اگر بخواهيم واقعبين باشيم دنياي ما خيلي هم زيبا نيست و دروغ در واقع تبديل شده است به جزئي از كار و زندگي و گذشته ما.
هرچند اين رفتار در نظر اكثر افراد اصلا خوشايند و قبولشده نيست اما در زندگي تعدادي از زن و شوهرها وجود دارد. اگر چه ناپسنداست اما هستند همسراني كه نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ ميگويند، حتي در موضوعات كوچك و بياهميت نيز حقيقت را نميگويند مثلا درباره مكاني كه هستند يا عقيدهاي كه دارند دروغ ميگويند. همه ما در زندگي خود حد و حدودهايي داريم و خودمان هستيم كه بسياري از مسائل زندگيمان را تعيين ميكنيم.
شايد 2 طرف مقصر هستند
وابسته به ماست كه مشخص كنيم در زندگيمان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا كجا نيست. مثلا يكي از حالتها و اتفاقهايي كه شايد در زندگي خيلي از زن و شوهرها پيش بيايد اين است كه مثلا شوهر ميگويد تا يك ساعت ديگر خانه است ولي اين يك ساعت كجا و خانه رسيدن او كجا! در اين مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه ميشود كه زمان خانه آمدن خود را خيلي درست نگفته اما از طرف ديگر او دوست دارد در همان زماني كه به شما گفتهاست به خانه برسد اما تلاش او براي عمل كردن به حرفش چندان كافي نيست و در نتيجه حرف و عمل او 2 تا ميشود. در اين حالت شما ميتوانيد به اين موضوع از 2 زاويه نگاه كنيد و از يك نظر ميتوانيد فكر كنيد كه همسر شما توانايي چنداني در برنامهريزي ندارد و نميتواند كارهاي خود را به درستي تنظيم كند و از نظر ديگر ميتوانيد اين طور به موضوع نگاه كنيد كه همسرتان فردي دروغگو است كه بيش از حد سرش به كار گرم است. شما كدام را بيشتر ميپسنديد ؟ بهنظرتان كدام برخورد مناسبتر است؟ اين امر بسيار مهم است كه بدانيد در بهوجود آمدن رفتاري چون دروغ در يك زندگي زناشويي ممكن است 2 طرف مقصر باشند.
بعضيدروغ ها را ميشود زير سبيلي رد كرد
اگر همسر شما تا به حال بيش از چندبار به شما گفته باشد براي ورزش به باشگاه ميرود ولي در واقع به جاي رفتن به باشگاه به خانه يكي از دوستانش برود، اين امر ممكن است شما را كمي ناراحت كند اما احتمالا مشكل خيلي بزرگي در زندگي ايجاد نميكند. زن و شوهرها بايد قبول كنند گاهي دروغ گفتن يك نفر و انعطاف پذيري طرف ديگر درباره آن دروغ ميتواند تنش كمتري در زندگي آنها ايجاد كند و در نتيجه خانه آنها آرامش بيشتري داشته باشد. البته گاهي نيز اين دروغها ميتواند آنقدر بزرگ باشد كه يكي از طرفين طاقت تحمل آنها را از دست بدهد. در بعضي موارد دروغ گفتن ميتواند تبديل به يك مشكل كاملا پيچيده شود و طرفين را كاملا درگيرخود كند، بعضي از افراد وقتي دروغ ميشنوند احساس ميكنند ديگر نميتوانند با آن دروغ كنار بيايند و اعتماد آنها كاملا از بين ميرود. اگر شما نيز جزو چنين افرادي هستيد بايد بهدنبال يك راهحل براي دروغگويي باشيد. اينگونه راهحلها به شما ياد ميدهند كه بهترين رفتار و ابراز احساسات در اين موارد بايد چگونه باشد.
پيشبيني كنيد، بعد شروع كنيد
قبل از اين كه بخواهيد درباره دروغگويي همسرتان با او حرف بزنيد بسيار مهم است كه حسابي فكر كنيد و پاسخهاي او را پيشبيني كنيد. اگر به جوابهاي احتمالي او فكر نكنيد بهطور حتم نميتوانيد به درستي با او صحبت كنيد و گفتوگوي ثمربخشي نخواهيد داشت. اول از همه سعي كنيد، واكنش و تمام جوابهاي احتمالي او را با توجه به شرايط حدس بزنيد، در اين حالت وقتي با او شروع به صحبت ميكنيد و مثلا او در جواب شما ميگويد الف، شما ميدانيد كه در مقابل اين جواب بايد چه عكسالعملي داشتهباشيد يا وقتي جواب او ب يا ج يا... است شما ميدانيد چه رفتاري بايد نشان دهيد و بهترين تصميم چيست. خودتان را آماده كنيد كه حقيقتي را به شما بگويد كه شما دوست نداريد بشنويد. او ممكن است چيزهايي به شما بگويد كه برايتان سخت است. خودتان را آمادهسازيد كه حتي بتوانيد تصميمهاي سخت نيز بگيريد. اين را درنظر داشتهباشيد كه يك همسر دروغگو ميتواند چيزي به شما بگويد كه غافلگير شويد مثل اينكه او شغل دومي دارد كه شما نميدانيد يا به خاطر انجام كاري از شما شرم دارد يا. . . در انتهاي صحبت نيز بايد كاملا تمام حدها را براي هم مشخص كنيد و به او بگوييد كه در چه جاهايي اصلا مجاز نيست كه دروغ بگويد. اگر بعضي از دليلهاي همسرتان شما را قانع كرد، بهطور روشن و واضح به او بگوييد كهحرفهاي او را قبول داريد. بهتر است چند بار به او فرصت دهيد كه خود را اصلاح كند.
آيا شما همسرتان را دروغگو ميكنيد؟
نميتوان گفت كه يك شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بياعتناست. در حقيقت ممكن است او به دليل بعضي از رفتارهاي همسرش تبديل به يك فرد دروغگو شده. ممكن است براي يك مرد چندبار پيش بيايد كه به خاطر گفتن يك جمله و كلمه يا به خاطر گفتن جايي كه رفته يا به خاطر ملاقاتي كه داشته مورد مواخذه قرار گرفته وكار به دعوا كشيده است. گاهي ممكن است وقتي مردي بعداز بيرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش براي يك يا 2 ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسيارسرزنش شده است و زن گفته كه چقدر از دوستان او بدش ميآيد. ابراز عقيدهاي صادقانه و ساده درباره خانواده زن يا يكي از ايرادهاي او ميتواند باعث دعوا و گريه و گفتن كلمات تلخ شود و چند ساعت وقت 2 طرف را بگيرد و. . . .
در همين حالتهاست كه دروغ گفتن براي مردان تبديل ميشود به راهي براي حفظ شخصيت، ايجاد آرامش و دوستي در خانواده. مرد ميتواند اينگونه با خود فكر كند كه من ترجيح ميدهم، درباره كارهايم دروغ بگويم تا آنكه بخواهم كاري را كه دوست دارم كنار بگذارم در همين حالتهاست كه زن ميتواند شوهرش را تبديل به فردي دروغگو كند.
بنابراين بهترين راهحل براي اينكه شوهرتان ديگر دروغ نگويد اين است كه شرايطي را در خانه فراهم كنيد كه ديگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند كمي يكديگر را آزاد بگذارند و هر كدام به ديگري اجازه دهد كه آنطور زندگي كند كه دوست دارد، به مرور تبديل به 2 دوست ميشوند و ديگر لزومي ندارد به هم دروغ بگويند. بهطور كلي بايد گفت، هر فردي احتياج دارد تا فضايي براي نفس كشيدن داشتهباشد و وقتي اين فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف ميشود.
وقتي زني به شوهرش اعتماد كامل دارد و مطمئن است كه شوهر به او دروغ نميگويد، مسلما رفتار ديگري خواهد داشت و در مقابل مردي هم كه احساس كند همسرش به او اطمينان و اعتماد دارد از هر كاري كه آرامش زندگي را به هم بزند، پرهيز ميكند.
اگر ميخواهيد رفتارتان را تغيير دهيد بايد بدانيد، تغيير رفتار زمانبر و سخت است و تاثيربخشي اين تغيير رفتارها نيز مدتي طول ميكشد، شما نميتوانيد در يك شب شوهر دروغگويتان را تغيير دهيد.