اسم من حسین، حسین محرابی. بچه که بودم، پدر بزرگم من رو «کایان» صدا میکرد. میگفت؛ ظاهر آرومی داری؛ اما توی وجودت طوفان عجیبی پنهان شده. وقتی چیزی رو بخوای بدست بیاری، با آرامش شروع میکنی؛ اما کمکم، اون طوفانی که توی وجودت هست، خودش رو نشون میده. هر کسی که سر راهش باشه رو با خودش میبره. توی دنیای بچگی، این حرفها برام معنی نداشت؛ اما الان میفهمم که «کایان» یعنی چی! الان که برای بدست آوردن چیزی که حقمه، حاضرم خیلی چیزها رو پشت سر بذارم. شاید از دید بعضیها دیوونگی باشه؛ اما برای من، رسیدن به هدفم مهمه!
درحال تایپ - رمان کایان| mahva کاربر انجمن تک رمان
بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: کایان نام نویسنده: mahva ژانر: عاشقانه، معمایی ناظر: Negin_SH خلاصه : در زیر پو*ست شهر، در کشاکش زندگی مردم، پسر بزرگ یک خانواده، در راه هدفش جان ارزشمند خود را فدا میکند. با مرگ او، برادر کوچکترش حسین، درگیر مسائل مختلفی میشود؛ که هر روز برایش چالش جدیدی را...
forums.taakroman.ir