• خرید مجموعه دلنوشته دلدار فاطمه یادگاری کلیک کنید
  • رمان مسخ لطیف اثر کوثر کاربر انجمن تک رمان کلیک کنید

کتاب در حال تایپ ۱۷ قانون موفقیت | ناپلئون هیل

ساعت تک رمان

کتاب های درخواستی در حال تایپ

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای

امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
"فهرست مطالب"

پیشگفتار
تقدیر و تشکر نویسنده
سخنان مقدماتی نویسنده
گذشته‌ی حیرت انگیز و عجیب ناپلئون هیل
فصل ۱. ذهن مرکب
فصل ۲. اهمیت داشتن هدفی مشخص
فصل ۳. اعتماد به نفس
فصل ۴. عادت به پس انداز کردن
فصل ۵. ابتکار عمل و پیشگامی
فصل ۶. تخیل
فصل ۷. شور و اشتیاق
فصل ۸. خویشتن داری
فصل ۹. عادت به انجام کاری بیش از حق و حقوق خود
فصل ۱۰. شخصیت موفق
فصل ۱۱. تفکر دقیق
فصل ۱۲. تمرکز
فصل ۱۳. همکاری
فصل ۱۴. درس گرفتن و سود بردن از شکست‌ها
فصل ۱۵. صبر و شکیبایی
فصل ۱۶. استفاده از قاعده‌ی طلایی برای جلب همکاری دیگران
فصل ۱۷. عادت به سلامتی و تندرستی
۳۰ علت متداول‌تر شکست و ناکامی

!!پیامی برای افرادی که تلاش کرده‌اند اما بر این تصور بودند که شکست خورده‌اند!!
کد:
فهرست مطالب
پیشگفتار
تقدیر و تشکر نویسنده
سخنان مقدماتی نویسنده
گذشته‌ی حیرت انگیز و عجیب ناپلئون هیل
فصل ۱. ذهن مرکب
فصل ۲. اهمیت داشتن هدفی مشخص
فصل ۳. اعتماد به نفس
فصل ۴. عادت به پس انداز کردن
فصل ۵. ابتکار عمل و پیشگامی
فصل ۶. تخیل
فصل ۷. شور و اشتیاق
فصل ۸. خویشتن داری
فصل ۹. عادت به انجام کاری بیش از حق و حقوق خود
فصل ۱۰. شخصیت موفق
فصل ۱۱. تفکر دقیق
فصل ۱۲. تمرکز
فصل ۱۳. همکاری
فصل ۱۴. درس گرفتن و سود بردن از شکست‌ها
فصل ۱۵. صبر و شکیبایی
فصل ۱۶. استفاده از قاعده‌ی طلایی برای جلب همکاری دیگران
فصل ۱۷. عادت به سلامتی و تندرستی
۳۰ علت متداول‌تر شکست و ناکامی
!!پیامی برای افرادی که تلاش کرده‌اند اما بر این تصور بودند که شکست خورده‌اند!!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
پیشگفتار
در این کتاب راز و رمزهای موفقیت افراد متنفذ، مقتدر و غول‌های صنعت و بازرگانی مطرح می‌شود. نام این شخصیت‌های بزرگ همیشه به نیکی یاد خواهد شد و یاد و کارشان در تاریخ زنده خواهد ماند. نابغه‌هایی که بهانه نمی‌آورند و غر نمی‌زنند. آنان خود را اسیر وضعیت موجود و تقدیر یا سرنوشت نمی‌دانند. آنان افکار و شخصیت بزرگی دارند. اغلب کارهایی انجام می‌دهند که دیگران از انجام آن‌ها اظهار ناتوانی می‌کنند. بی‌شک آنان افرادی توانمند و مانند دیگران هستند و جزو قدیسان نیستند. ما بیش از هر زمان دیگر، به خرد و تدبیرشان نیاز داریم. آنان الگو و اسطوره‌اند.
چگونه افرادی هم‌چون «اندرو کارنگی، الکساندر گراهامیل، هنری فورد و پی.تی. بارنم» به موفقیت‌هایی شگرف دست یافتند؟ نکته‌ی عجیب و تأمل برانگیز این است که بسیاری از آنان در فقر و تنگ‌دستی زاده شدند. آنان چه کیمیا یا قدرت جادویی داشتند که باعث شد سرنوشت محتومشان دگرگون شود و مس وجودشان به طلای خالص و ناب تغییر ماهیت دهد؟ چه چیزی از این افراد فقیر و درمانده، برنده ساخت؟ افرادی که موفق شدند سرنوشت خود و بسیاری از افراد دیگر را نیز تغییر دهند؟
کد:
پیشگفتار
در این کتاب راز و رمزهای موفقیت افراد متنفذ، مقتدر و غول‌های صنعت و بازرگانی مطرح می‌شود. نام این شخصیت‌های بزرگ همیشه به نیکی یاد خواهد شد و یاد و کارشان در تاریخ زنده خواهد ماند. نابغه‌هایی که بهانه نمی‌آورند و غر نمی‌زنند. آنان خود را اسیر وضعیت موجود و تقدیر یا سرنوشت نمی‌دانند. آنان افکار و شخصیت بزرگی دارند. اغلب کارهایی انجام می‌دهند که دیگران از انجام آن‌ها اظهار ناتوانی می‌کنند. بی‌شک آنان افرادی توانمند و مانند دیگران هستند و جزو قدیسان نیستند. ما بیش از هر زمان دیگر، به خرد و تدبیرشان نیاز داریم. آنان الگو و اسطوره‌اند.
چگونه افرادی هم‌چون «اندرو کارنگی، الکساندر گراهامیل، هنری فورد و پی.تی. بارنم» به موفقیت‌هایی شگرف دست یافتند؟ نکته‌ی عجیب و تأمل برانگیز این است که بسیاری از آنان در فقر و تنگ‌دستی زاده شدند. آنان چه کیمیا یا قدرت جادویی داشتند که باعث شد سرنوشت محتومشان دگرگون شود و مس وجودشان به طلای خالص و ناب تغییر ماهیت دهد؟ چه چیزی از این افراد فقیر و درمانده، برنده ساخت؟ افرادی که موفق شدند سرنوشت خود و بسیاری از افراد دیگر را نیز تغییر دهند؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
یکی از همین افراد که وضعیت مشابهی داشت، تصمیم گرفت پاسخی برای این پرسش اساسی پیدا کند. او کاری را انجام داد که پیش‌تر هیچ‌کس به آن اقدام نکرده بود و به راز و رمزهایی در این خصوص پی برد: او پاسخ را از همان افراد موفق گرفت. او از آنان علت پیشرفت و موفقیت‌شان را جویا شد. در کمال تعجب، او خودش در این فرآیند به فردی موفق و برنده تبدیل شد. او شروع به نوشتن مطالب انگیزشی کرد و با این ابداع، سرانجام خود را در فهرست افرادی هم‌چون «مارکوس اورلیوس، رالف والدو امرسون و بن فرانکلین» و هم رتبه‌ی آنان
یافت.
آن مرد ۱۶۰ سانتی متری کسی نبود جز ناپلئون هیل. در زندگی هیچ چیز نتوانست او را مغلوب و تسلیم کند. فقر و نداری یا دوری از میهن نیز او را ناامید و رنجور نکرد. ناپلئون هیل برای تمام افراد موفق، راهنما و مرشد بود. او نویسنده‌ی پر فروش‌ترین کتاب انگیزشی تمام دوران با عنوان «بیندیشید و ثروتمند شوید» شد. شاید بسیاری افراد بدون خواندن آن به موفقیت‌های امروز خود دست نمی‌یافتند. شاید اگر ناشرش بر نام انتخابی خود برای کتاب اصرار می‌ورزید و نام آن را «بیندیشید و ثروتمند شوید» در نظر نمی‌گرفت، این کتاب به موفقیت خیره کننده‌ی امروز دست نمی یافت. (نام اولیه و انتخابی ناشر برای کتاب چنین بود: «از کله‌ی پوک خود برای کسب پول بیشتر استفاده کنید!»
کتابی که اکنون در دست دارید و مشغول مطالعه‌اش هستید، در حقیقت سرآغازی برای موفقیت کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» است. شاید بدون این کتاب، آن کتاب نیز به چنان شهرت و موفقیتی دست نمی‌یافت.
کد:
یکی از همین افراد که وضعیت مشابهی داشت، تصمیم گرفت پاسخی برای این پرسش اساسی پیدا کند. او کاری را انجام داد که پیش‌تر هیچ‌کس به آن اقدام نکرده بود و به راز و رمزهایی در این خصوص پی برد: او پاسخ را از همان افراد موفق گرفت. او از آنان علت پیشرفت و موفقیت‌شان را جویا شد. در کمال تعجب، او خودش در این فرآیند به فردی موفق و برنده تبدیل شد. او شروع به نوشتن مطالب انگیزشی کرد و با این ابداع، سرانجام خود را در فهرست افرادی هم‌چون «مارکوس اورلیوس، رالف والدو امرسون و بن فرانکلین» و هم رتبه‌ی آنان
یافت.
آن مرد ۱۶۰ سانتی متری کسی نبود جز ناپلئون هیل. در زندگی هیچ چیز نتوانست او را مغلوب و تسلیم کند. فقر و نداری یا دوری از میهن نیز او را ناامید و رنجور نکرد. ناپلئون هیل برای تمام افراد موفق، راهنما و مرشد بود. او نویسنده‌ی پر فروش‌ترین کتاب انگیزشی تمام دوران با عنوان «بیندیشید و ثروتمند شوید» شد. شاید بسیاری افراد بدون خواندن آن به موفقیت‌های امروز خود دست نمی‌یافتند. شاید اگر ناشرش بر نام انتخابی خود برای کتاب اصرار می‌ورزید و نام آن را «بیندیشید و ثروتمند شوید» در نظر نمی‌گرفت، این کتاب به موفقیت خیره کننده‌ی امروز دست نمی یافت. (نام اولیه و انتخابی ناشر برای کتاب چنین بود: «از کله‌ی پوک خود برای کسب پول بیشتر استفاده کنید!»
کتابی که اکنون در دست دارید و مشغول مطالعه‌اش هستید، در حقیقت سرآغازی برای موفقیت کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» است. شاید بدون این کتاب، آن کتاب نیز به چنان شهرت و موفقیتی دست نمی‌یافت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
این کتاب حاصل یکصد مصاحبه و گفت وگوی ناپلئون هیل با غول‌های تجاری و موفق زمانش است؛ افرادی که ذهن‌هایی بزرگ و پویا داشتند و جزو بزرگان تاریخ تجاری امریکا به شمار می‌آیند. آنان روزگاری اسرار و رموز بالا رفتن از نردبان جادویی موفقیت را فاش کردند. حاصل آن مصاحبه‌ها به ۱۷ قانون موفقیت مشهور و کاربردی تبدیل شد که پیشگامان موفق عرصه‌ی تجارت، مستقیم و غیرمستقیم به زبان آورده بودند.
در سال ۱۹۰۸، آندرو کارنگی - پسر یک مهاجر اسکاتلندی ثروتمند- روزی در کتابخانه خانه‌ی مجللش در نیویورک سیتی، ساعت مچی طلای خود را از جیبش بیرون آورد و آن را به عنوان دستمزد به ناپلئون هیل جوان داد تا بفروشد و پولش را صرف یک کار تحقیقاتی کند. گزارشگر جوان و بیست و پنج ساله از سوی «رابرت تیلور» فرماندار سابق تنسی، مأموریت یافته بود که در خصوص پیشگامان تجاری برای مجله‌اش مطلب بنویسد و ماجرای موفقیت آنان را شرح دهد. در این میان، کارنگی نخستین سوژه‌ی ناپلئون هیل شد. او پیش‌تر سه روز و سه شب را با هیل سپری کرده بود و چیزی در وجود وی یافته بود که دوست می‌داشت - شاید هیل بازتابی از دوران جوانی خودش بود. و اکنون نوبت هیل بود که از کارنگی سوالاتی بپرسد.
کد:
این کتاب حاصل یکصد مصاحبه و گفت وگوی ناپلئون هیل با غول‌های تجاری و موفق زمانش است؛ افرادی که ذهن‌هایی بزرگ و پویا داشتند و جزو بزرگان تاریخ تجاری امریکا به شمار می‌آیند. آنان روزگاری اسرار و رموز بالا رفتن از نردبان جادویی موفقیت را فاش کردند. حاصل آن مصاحبه‌ها به ۱۷ قانون موفقیت مشهور و کاربردی تبدیل شد که پیشگامان موفق عرصه‌ی تجارت، مستقیم و غیرمستقیم به زبان آورده بودند.
در سال ۱۹۰۸، آندرو کارنگی - پسر یک مهاجر اسکاتلندی ثروتمند- روزی در کتابخانه خانه‌ی مجللش در نیویورک سیتی، ساعت مچی طلای خود را از جیبش بیرون آورد و آن را به عنوان دستمزد به ناپلئون هیل جوان داد تا بفروشد و پولش را صرف یک کار تحقیقاتی کند. گزارشگر جوان و بیست و پنج ساله از سوی «رابرت تیلور» فرماندار سابق تنسی، مأموریت یافته بود که در خصوص پیشگامان تجاری برای مجله‌اش مطلب بنویسد و ماجرای موفقیت آنان را شرح دهد. در این میان، کارنگی نخستین سوژه‌ی ناپلئون هیل شد. او پیش‌تر سه روز و سه شب را با هیل سپری کرده بود و چیزی در وجود وی یافته بود که دوست می‌داشت - شاید هیل بازتابی از دوران جوانی خودش بود. و اکنون نوبت هیل بود که از کارنگی سوالاتی بپرسد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
آیا خود هیل به گردآوری و تألیف افکار و کارهای غول‌های تجاری زمان خود در قالب فلسفه و اصولی کاربردی و منسجم علاقه‌ای داشت؟ آن هم بدون پول و اجر مادی. فقط ۲۹ ثانیه طول کشید تا ناپلئون هیل به این خواسته‌ی کارنگی پاسخ مثبت دهد. سپس کارنگی گفت: «بسیار خوب. من قصد داشتم به تو فقط ۶۰ ثانیه وقت برای فکر کردن و تصمیم گرفتن بدهم. خوشحالم که پاسخ تو مثبت است.»
شاید همان رخداد بود که مهر تأییدی بر این باور هیل شد که «افراد موفق خیلی سریع و قطعی تصمیم می‌گیرند و به ندرت نیز تصمیمات خود را تغییر می‌دهند. در مقابل، افراد ناموفق به کندی و با تردید تصمیم می‌گیرند و اغلب هم سریع تصمیمات خود را عوض می‌کنند.»
ناپلئون هیل به کارش ادامه داد و بر تصمیم خود راسخ ماند و مدتی بعد مشاور فرانکلین روزولت، رییس جمهور وقت آمریکا شد. بعدها برای نوشتن این جمله که «ما نباید از چیزی جز ترس بترسیم»، اعتبار خاصی کسب کرد. زندگی هیل بیش از آن که فقط مسیری هموار و سنگ فرش شده داشته باشد، در جاده‌ای پر از سنگ و کلوخ در جریان بود. او بارها در تجارت ورشکسته شد، شغل خود را از دست داد، به کلاهبرداری متهم شد و حتی به زندان انداخته شد. یکی از دو پسرش بدون داشتن گوش به دنیا آمد و هیل آن قدر مشغول او شد که پسر دیگرش را یکی از اعضای فامیل به فرزندی پذیرفت و سرپرستی‌اش را برعهده گرفت.
زندگی هیل چنان با مجموعه‌ای از شکست‌ها و ناکامی‌های پیروزمندانه گره خورده بود که او در دهه‌ی پنجاه زندگی‌اش با حیرت و شگفتی اظهار کرد یک دهه‌ی کامل را بدون مواجهه با مصیبت و بدبختی شخصی سپری کرده است.
کد:
آیا خود هیل به گردآوری و تألیف افکار و کارهای غول‌های تجاری زمان خود در قالب فلسفه و اصولی کاربردی و منسجم علاقه‌ای داشت؟ آن هم بدون پول و اجر مادی. فقط ۲۹ ثانیه طول کشید تا ناپلئون هیل به این خواسته‌ی کارنگی پاسخ مثبت دهد. سپس کارنگی گفت: «بسیار خوب. من قصد داشتم به تو فقط ۶۰ ثانیه وقت برای فکر کردن و تصمیم گرفتن بدهم. خوشحالم که پاسخ تو مثبت است.»
شاید همان رخداد بود که مهر تأییدی بر این باور هیل شد که «افراد موفق خیلی سریع و قطعی تصمیم می‌گیرند و به ندرت نیز تصمیمات خود را تغییر می‌دهند. در مقابل، افراد ناموفق به کندی و با تردید تصمیم می‌گیرند و اغلب هم سریع تصمیمات خود را عوض می‌کنند.»
ناپلئون هیل به کارش ادامه داد و بر تصمیم خود راسخ ماند و مدتی بعد مشاور فرانکلین روزولت، رییس جمهور وقت آمریکا شد. بعدها برای نوشتن این جمله که «ما نباید از چیزی جز ترس بترسیم»، اعتبار خاصی کسب کرد. زندگی هیل بیش از آن که فقط مسیری هموار و سنگ فرش شده داشته باشد، در جاده‌ای پر از سنگ و کلوخ در جریان بود. او بارها در تجارت ورشکسته شد، شغل خود را از دست داد، به کلاهبرداری متهم شد و حتی به زندان انداخته شد. یکی از دو پسرش بدون داشتن گوش به دنیا آمد و هیل آن قدر مشغول او شد که پسر دیگرش را یکی از اعضای فامیل به فرزندی پذیرفت و سرپرستی‌اش را برعهده گرفت.
زندگی هیل چنان با مجموعه‌ای از شکست‌ها و ناکامی‌های پیروزمندانه گره خورده بود که او در دهه‌ی پنجاه زندگی‌اش با حیرت و شگفتی اظهار کرد یک دهه‌ی کامل را بدون مواجهه با مصیبت و بدبختی شخصی سپری کرده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
ناپلئون هیل اغلب به مشکل بر می خورد، اما هیچ گاه تسلیم و ناامید نمیشد و آن هدف مشخص خود را رها نمی‌کرد. او به میلیون‌ها انسان در سراسر جهان آموخت که حتی شانس و اقبال را نیز می‌توان تغییر داد و از شکست هم می‌شود خوب استفاده کرد.
او می‌گفت: «شکست هیچ عذر و بهانه‌ای را نمی‌پذیرد و موفقیت به هیچ توضیحی نیاز ندارد.»
در سال ۱۸۸۳ ناپلئون هیل، در کلبه‌ای که یک اتاق داشت در دامنه‌ی کوه‌های وایز کاونتی در ویرجینیا به دنیا آمد. او کودکی نا آرام و بی‌قرار بود. در سیزده سالگی کار نوشتن را به عنوان گزارشگر برای روزنامه‌ی محلی آغاز کرد و هیچ گاه عطش خود را برای یافتن حقایقی در خصوص افرادی که بر موقعیت‌ها و رویدادهای عجیب غلبه می‌کنند از دست نداد. شغل‌های دوران کودکی هیل به او یاد داد که چطور با افرادی مصاحبه کند که فلسفه‌ی موفقیت‌شان در مطالب خردمندانه و منسجم این کتاب گنجانده شده است.
هیل زندگی‌ای را که می‌توانست هر روز بدتر و یأس آورتر شود به یک زندگی خوب و پر امید - هم برای خودش و هم برای دیگران - تبدیل کرد. وقتی بسیار کم سن بود، مادرش از دنیا رفت. اما زنی که پدرش مدتی بعد با وی ازدواج کرد، زنی تحصیل کرده و با شعور بود که طاقت و تحمل فقر را نداشت و نمی‌خواست تسلیم آن شود. نامادری‌اش مسئولیت خانواده را برعهده گرفت، پدرش را در چهل سالگی به مدرسه‌ی دندان پزشکی فرستاد و به ناپلئون هیل توان و جسارت لازم را برای بالا رفتن از کوه ویرجینیا بخشید. آن زن با شهامت و بی‌پروا افکاری را به ذهن هیل کوچک القا کرد که باعث شد او به موفقیت و شهرت برسد و چنین جمله‌ی زیبایی به زبان آورد: «ذهن انسان هر آن‌چه را بتواند متصور شود، به طور حتم می‌تواند به دست آورد.» او عقیده داشت که ما می‌توانیم با اراده و
تلاش و همچنین داشتن هدفی مشخص در ذهن به ایده‌ها و اهداف بزرگی دست یابیم. ما باید خود و ذهن مغناطیسی‌مان را باور کنیم تا بتوانیم با افکاری مثبت، ذهنمان را از خصایص و افکار منفی رها کنیم و جذب کننده‌ی افکار و اشخاص مثبت باشیم. به این ترتیب، به باور و ایمان می‌رسیم و از تردید خلاصی می‌یابیم. هیل اعتقاد داشت که «یک ذهن مردد و پر از شک، ذهنی خالق و پویا نیست.» او می‌گفت: «تحمل و صبوری شاید وظیفه‌ی شما نباشد، اما به طور حتم مزیت شماست.» او اعتقاد داشت که هر فکر و ایده‌ی بزرگی، گامی کاربردی و مهم در جهت بالا رفتن از پله‌های نردبان جادویی موفقیت است.
هیل به ما می‌گوید: «نداشتن صبر و تحمل به هزاران روش فرصت‌ها را به روی ما می‌بندد و مانع ورود نور آگاهی و هوش به ذهن ما می‌شود.» او اصرار می‌ورزد که خود را آزادانه وارد حیطه‌ی قدرت هوش نامحدود کنیم و خودمان را باور داشته باشیم. او در عین حال عشق خلاص و ناب را نیز مدنظر قرار می‌دهد و آن را منبعی واقعی از قدرت می‌داند.
کد:
ناپلئون هیل اغلب به مشکل بر می خورد، اما هیچ گاه تسلیم و ناامید نمیشد و آن هدف مشخص خود را رها نمی‌کرد. او به میلیون‌ها انسان در سراسر جهان آموخت که حتی شانس و اقبال را نیز می‌توان تغییر داد و از شکست هم می‌شود خوب استفاده کرد.
او می‌گفت: «شکست هیچ عذر و بهانه‌ای را نمی‌پذیرد و موفقیت به هیچ توضیحی نیاز ندارد.»
در سال ۱۸۸۳ ناپلئون هیل، در کلبه‌ای که یک اتاق داشت در دامنه‌ی کوه‌های وایز کاونتی در ویرجینیا به دنیا آمد. او کودکی نا آرام و بی‌قرار بود. در سیزده سالگی کار نوشتن را به عنوان گزارشگر برای روزنامه‌ی محلی آغاز کرد و هیچ گاه عطش خود را برای یافتن حقایقی در خصوص افرادی که بر موقعیت‌ها و رویدادهای عجیب غلبه می‌کنند از دست نداد. شغل‌های دوران کودکی هیل به او یاد داد که چطور با افرادی مصاحبه کند که فلسفه‌ی موفقیت‌شان در مطالب خردمندانه و منسجم این کتاب گنجانده شده است.
هیل زندگی‌ای را که می‌توانست هر روز بدتر و یأس آورتر شود به یک زندگی خوب و پر امید - هم برای خودش و هم برای دیگران - تبدیل کرد. وقتی بسیار کم سن بود، مادرش از دنیا رفت. اما زنی که پدرش مدتی بعد با وی ازدواج کرد، زنی تحصیل کرده و با شعور بود که طاقت و تحمل فقر را نداشت و نمی‌خواست تسلیم آن شود. نامادری‌اش مسئولیت خانواده را برعهده گرفت، پدرش را در چهل سالگی به مدرسه‌ی دندان پزشکی فرستاد و به ناپلئون هیل توان و جسارت لازم را برای بالا رفتن از کوه ویرجینیا بخشید. آن زن با شهامت و بی‌پروا افکاری را به ذهن هیل کوچک القا کرد که باعث شد او به موفقیت و شهرت برسد و چنین جمله‌ی زیبایی به زبان آورد: «ذهن انسان هر آن‌چه را بتواند متصور شود، به طور حتم می‌تواند به دست آورد.» او عقیده داشت که ما می‌توانیم با اراده و
تلاش و همچنین داشتن هدفی مشخص در ذهن به ایده‌ها و اهداف بزرگی دست یابیم. ما باید خود و ذهن مغناطیسی‌مان را باور کنیم تا بتوانیم با افکاری مثبت، ذهنمان را از خصایص و افکار منفی رها کنیم و جذب کننده‌ی افکار و اشخاص مثبت باشیم. به این ترتیب، به باور و ایمان می‌رسیم و از تردید خلاصی می‌یابیم. هیل اعتقاد داشت که «یک ذهن مردد و پر از شک، ذهنی خالق و پویا نیست.» او می‌گفت: «تحمل و صبوری شاید وظیفه‌ی شما نباشد، اما به طور حتم مزیت شماست.» او اعتقاد داشت که هر فکر و ایده‌ی بزرگی، گامی کاربردی و مهم در جهت بالا رفتن از پله‌های نردبان جادویی موفقیت است.
هیل به ما می‌گوید: «نداشتن صبر و تحمل به هزاران روش فرصت‌ها را به روی ما می‌بندد و مانع ورود نور آگاهی و هوش به ذهن ما می‌شود.» او اصرار می‌ورزد که خود را آزادانه وارد حیطه‌ی قدرت هوش نامحدود کنیم و خودمان را باور داشته باشیم. او در عین حال عشق خلاص و ناب را نیز مدنظر قرار می‌دهد و آن را منبعی واقعی از قدرت می‌داند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
سال‌هاست که در مجلات، کتاب‌ها، مؤسسات، فیلم‌ها، نوارها، سخنرانی‌ها و همایش‌های بسیار، نام هیل به زبان‌های مختلف برده می‌شود و افکار و انرژی او در جریان است. اشخاص مشهوری همچون دیل کارنگی، نورمن وینسنت پیل، اورال رابرتز، ارل نایتینگل، زیگ زیگلر، آنتونی رابینز و دیگران موفقیت خود را به نوعی مدیون ناپلئون هیل می‌دانند و خدمات او را ارج می‌نهند.
امروزه اگر در سایت آمازون به جست وجوی کتاب بپردازید و نام «ناپلئون هیل» را وارد کنید، حدود هجده هزار منبع و مأخذ خواهید یافت. چرا؟ زیرا جملات قصار این مرشد و راهنمای انگیزشی در کتاب‌های مختلف و متفاوت - از کتاب‌هایی با موضوع رژیم غذایی، ارتباطات، مدیریت، تجارت آنالین و جوانان، گرفته تا سخنان سیاستمدارانی همچون جان اف کندی و حتی مسابقات المپیک و ده‌ها جای دیگر - آورده شده است. در واقع، او موفق شد به شهرت و محبوبیت افرادی دست یابد که با آنان مصاحبه و گفت و گو می‌کرد.
ناپلئون هیل از هیچ شروع کرد، راز و رمزهای افرادی را که موفق می‌پنداشت فرا گرفت، چند بخت و اقبال و همسر به دست آورد و از دست داد و سرانجام در نوامبر ۱۹۷۰ در هشتادوهفت سالگی در اوضاعی دیده از جهان فرو بست که به تمام خواسته‌ها و آرزوهای زندگی‌اش رسیده بود و از زندگی رضایت کامل داشت.
یکی از جملات قصار معروف هیل روی سنگ قبرش نوشته شده است:
«در بدترین اوضاع، هم‌چون جهنم هم می‌توانم موقعیت دلخواهم را خلق کنم.»
کد:
سال‌هاست که در مجلات، کتاب‌ها، مؤسسات، فیلم‌ها، نوارها، سخنرانی‌ها و همایش‌های بسیار، نام هیل به زبان‌های مختلف برده می‌شود و افکار و انرژی او در جریان است. اشخاص مشهوری همچون دیل کارنگی، نورمن وینسنت پیل، اورال رابرتز، ارل نایتینگل، زیگ زیگلر، آنتونی رابینز و دیگران موفقیت خود را به نوعی مدیون ناپلئون هیل می‌دانند و خدمات او را ارج می‌نهند.
امروزه اگر در سایت آمازون به جست وجوی کتاب بپردازید و نام «ناپلئون هیل» را وارد کنید، حدود هجده هزار منبع و مأخذ خواهید یافت. چرا؟ زیرا جملات قصار این مرشد و راهنمای انگیزشی در کتاب‌های مختلف و متفاوت - از کتاب‌هایی با موضوع رژیم غذایی، ارتباطات، مدیریت، تجارت آنالین و جوانان، گرفته تا سخنان سیاستمدارانی همچون جان اف کندی و حتی مسابقات المپیک و ده‌ها جای دیگر - آورده شده است. در واقع، او موفق شد به شهرت و محبوبیت افرادی دست یابد که با آنان مصاحبه و گفت و گو می‌کرد.
ناپلئون هیل از هیچ شروع کرد، راز و رمزهای افرادی را که موفق می‌پنداشت فرا گرفت، چند بخت و اقبال و همسر به دست آورد و از دست داد و سرانجام در نوامبر ۱۹۷۰ در هشتادوهفت سالگی در اوضاعی دیده از جهان فرو بست که به تمام خواسته‌ها و آرزوهای زندگی‌اش رسیده بود و از زندگی رضایت کامل داشت.
یکی از جملات قصار معروف هیل روی سنگ قبرش نوشته شده است:
«در بدترین اوضاع، هم‌چون جهنم هم می‌توانم موقعیت دلخواهم را خلق کنم.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧

Lunika✧

مدیر ارشد + مدیر تالار نقد و کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده فعال
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
ادمین مسابقات
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
3,572
لایک‌ها
13,781
امتیازها
113
محل سکونت
"درون پورتال آتش"
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
273,294
Points
4,718
سطح
  1. حرفه‌ای
سخنان مقدماتی نویسنده
گذشته‌ی حیرت‌انگیز و عجیب ناپلئون هیل

من در دامنه‌ی کوه‌های جنوب آمریکا و در منطقه‌ای به دنیا آمدم که مردمی فقیر و بی‌سواد در آن زندگی می‌کردند. خانواده‌ی من نیز از این امر مستثنی نبود. از سه نسل پیش از من، اجدادم در جهل و فقر به سر می‌بردند و به آن
اوضاع خو گرفته و قانع بودند. شاید اگر نامادری‌ام - که از خانواده‌ای با فرهنگ بود - به زندگی ما وارد نشده بود، هنوز هم در چنان اوضاعی زندگی می‌کردیم.
فقر و بی‌سوادی خانواده‌های ما او را می‌آزرد و رنج می‌داد، بنابراین تصمیم گرفت آن اوضاع را تغییر دهد.
او داوطلبانه وظیفه‌ی ایجاد آرزوها و بلند همت‌ها را در قلب ما به عهده گرفت و بذرش را در وجودمان کاشت. این کار را نیز با پدرم شروع کرد و باعث شد که وی در چهل سالگی برای تحصیل به کالج برود! سپس مدیریت و اداره‌ی مزرعه و مغازه‌ی کوچک‌مان را عهده‌دار شد. همچنین از پنج فرزند مشترکشان، من و برادرم و سه فرزند خودش، به طور کامل حمایت و پشتیبانی کرد. رفتارهای او و حرف‌هایش، تأثیری عمیق و ماندگار در من گذاشت.
به واقع او بود که سی سال پیش، بذر باورها و ایده‌های مثبت را در درون ذهن جوان و پویای من کاشت. او با حرف‌هایی ساده و در عین حال فراموش نشدنی، در من تأثیر می‌گذاشت و افکارم را بارور می‌کرد. صرف‌نظر از تمام مشکلاتی که ما داشتیم، او این باور و امید را در ذهن من ایجاد کرد که می‌توانم فقر و بی‌سوادی را از خانواده‌ام ریشه کن کنم. بذر چنین اعتقادی در ذهن من جای گرفت و ریشه دواند.
به واقع نامادری فرهیخته و روشن فکرم بود که به من ارزش و اهمیت داشتن هدفی مشخص را در زندگی یاد داد. بعدها این اصل عاملی مهم و ضروری در کسب موفقیت شد تا آن جا که تصمیم گرفتم آن را در جایگاه دوم فهرست ۱۷
اصل موفقیت موجود در این کتاب قرار دهم، کتابی که نوشتن آن بیست و پنج سال به طول انجامید.
به سه علت عمده نتوانستم این کتاب را زودتر به اتمام برسانم. نخست این که، کار تحقیقاتی من ایجاب می‌کرد چند دهه به تحقیق و تفحص بپردازم و بیاموزم.
من می‌بایست به علت موفقیت‌ها و شکست‌های افراد پی می‌بردم.
کد:
سخنان مقدماتی نویسنده
گذشته‌ی حیرت‌انگیز و عجیب ناپلئون هیل

من در دامنه‌ی کوه‌های جنوب آمریکا و در منطقه‌ای به دنیا آمدم که مردمی فقیر و بی‌سواد در آن زندگی می‌کردند. خانواده‌ی من نیز از این امر مستثنی نبود. از سه نسل پیش از من، اجدادم در جهل و فقر به سر می‌بردند و به آن
اوضاع خو گرفته و قانع بودند. شاید اگر نامادری‌ام - که از خانواده‌ای با فرهنگ بود - به زندگی ما وارد نشده بود، هنوز هم در چنان اوضاعی زندگی می‌کردیم.
فقر و بی‌سوادی خانواده‌های ما او را می‌آزرد و رنج می‌داد، بنابراین تصمیم گرفت آن اوضاع را تغییر دهد.
او داوطلبانه وظیفه‌ی ایجاد آرزوها و بلند همت‌ها را در قلب ما به عهده گرفت و بذرش را در وجودمان کاشت. این کار را نیز با پدرم شروع کرد و باعث شد که وی در چهل سالگی برای تحصیل به کالج برود! سپس مدیریت و اداره‌ی مزرعه و مغازه‌ی کوچک‌مان را عهده‌دار شد. همچنین از پنج فرزند مشترکشان، من و برادرم و سه فرزند خودش، به طور کامل حمایت و پشتیبانی کرد. رفتارهای او و حرف‌هایش، تأثیری عمیق و ماندگار در من گذاشت.
به واقع او بود که سی سال پیش، بذر باورها و ایده‌های مثبت را در درون ذهن جوان و پویای من کاشت. او با حرف‌هایی ساده و در عین حال فراموش نشدنی، در من تأثیر می‌گذاشت و افکارم را بارور می‌کرد. صرف‌نظر از تمام مشکلاتی که ما داشتیم، او این باور و امید را در ذهن من ایجاد کرد که می‌توانم فقر و بی‌سوادی را از خانواده‌ام ریشه کن کنم. بذر چنین اعتقادی در ذهن من جای گرفت و ریشه دواند.
به واقع نامادری فرهیخته و روشن فکرم بود که به من ارزش و اهمیت داشتن هدفی مشخص را در زندگی یاد داد. بعدها این اصل عاملی مهم و ضروری در کسب موفقیت شد تا آن جا که تصمیم گرفتم آن را در جایگاه دوم فهرست ۱۷
اصل موفقیت موجود در این کتاب قرار دهم، کتابی که نوشتن آن بیست و پنج سال به طول انجامید.
به سه علت عمده نتوانستم این کتاب را زودتر به اتمام برسانم. نخست این که، کار تحقیقاتی من ایجاب می‌کرد چند دهه به تحقیق و تفحص بپردازم و بیاموزم.
من می‌بایست به علت موفقیت‌ها و شکست‌های افراد پی می‌بردم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Lunika✧
بالا