• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته های قلّک قلب | هورزاد اسکندری کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
به نام خدا
عنوان دلنوشته: قلّک قلب
نویسنده: هورزاد اسکندری
مقدمه:
ای هماد حیات من!
این قلّک با تمام اندوخته‌ هایش، جمهور ارمغانی است که مخبطی چون من، می‌توانست آن را مثال رهاوردی نیکو، به راه دریای متلاطم چشمانت بسپارد...!
اما، ته نشین نشد؛ روی امواج پریشان خاطرت، آونگ ماند...!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
نبود تو، از من آدمی متهور ساخته!
کسی که زمانی حتی از مرگ واهمه داشت، اکنون دیباچه موج مرگ را به وجاهت بر علو جدار قلبش نقاشی می‌کند...!
من، سالیان ممتدی را با عدم تو عبور داده‌ام و دیگر، خالی از آنچه هستم که ایامی مرا می‌آزرد...!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
تبر دستانت را به مقصد تن نحیف درختان این جنگل، نشانه گرفتی!
نفس‌شان را بریدی و این آ*غ*و*ش گرانجان و زخمین از حزنِ زمین بود، که شاخه های گریان را میان دستان حزین خود پناه داد...!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
شهاب پاشیدی بر دل به تب نشسته‌ام، که اندوه‌هایش را در بطن خود مدفون ساخته بود؛ مانند مادری که فرزند نورسیده و بی جان را، به خاک پیشکش کند و بعد به سوگ بنشیند...
تو خوش یمن بودی برایم، قدمت برای این سرزمین ویران نشان آبادی، اشتیاق و امید بود پس، چه کسی بود که نجوا کرد:
«شهاب شوم است؟»​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
مأوای قلبم!
شکوه تصویر خیال انگیزی که از تو داشتم، بر زانوی خاک نشست.
با این همه، زبانم از ادای هر اعراضی رویگردان است...!
می‌بایست به محاکمه‌ی خودم برخیزم؛ به جرم عشق ورزیدن، به تمثالی که حقیقی نبود...!
نه تو که آن را در بطن ذهنم، آوار ساختی...!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
و آن ایام که جلوت وضیع من، جعل و تعشق من به آدمیان، کذب شود!
رگه های قلبم بر تخت سقیم تکیه کنند و در چشم عوام، شیاد جلوه کنم؛ احساس من به تو، تنها چیزی است که خنجر بهتان، قلبش را نمی‌شکافد...!
تو قلّکی را شکستی که، ارزنده‌ترین دارایی‌اش
خودت بودی...!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
اگر روزی، بعد از این ایام دیجور بازگشتی
هیچ تحفه‌ای برای غبار روبی این ایام، و منقح کردن انتظاری که در پی سفرت، بر خانه‌ی دلم سایه انداخت، طلب نخواهم کرد.
چرا که حضور تو خود در اشلِ ارمغانی نیکوست، که می‌تواند به کسی پیشکش شود.​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
14
امتیازها
3
محل سکونت
Esfahan
کیف پول من
2,222
Points
13
و شب، هنگامی که آسمان خودش را در مخمل سرمه‌ای تجلیز می‌کند
بغض های مهاجر در گلوگاهم صف کشیده و تصویر تو که در پس پرده خیالِ چشمانم می‌رقصد، چکه‌چکه سرشک را به مهمانی صورتم فرامی‌خواند؛ و قلبم را همچو آویزی، بر چوبه دار طلسم می‌کند...!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا