زبان، همان غریب آشنایی است که زین پس میخواهم، غربت ناگوارش را به جان بخرم و جانم را با ساغری از این باده شُکران،مسخ کنم...!
چرا که رفاقتش، همچون سکهای دو روست!
چنانکه میتواند به تو عشق بورزد اما، دندان طمع برای مرگت تیز کند...!
چرا که رفاقتش، همچون سکهای دو روست!
چنانکه میتواند به تو عشق بورزد اما، دندان طمع برای مرگت تیز کند...!
زبان، همان غریب آشنایی است که زین پس میخواهم غربت ناگوارش را به جان بخرم و جانم را با ساغری از این باده شُکران، مسخ کنم؛
چرا که رفاقتش، همچون سکهای دو روست!
چنانکه میتواند به تو عشق بورزد؛ اما دندان طمع برای مرگت تیز کند.
چرا که رفاقتش، همچون سکهای دو روست!
چنانکه میتواند به تو عشق بورزد؛ اما دندان طمع برای مرگت تیز کند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: