نام رمان: سولین(غنچهی تازه شکفته)
نام نویسنده: زهراآسبان
ژانر رمان: عاشقانه- اجتماعی
مقدمه:
قول شده بود عهد و پیمان آنها، همان عهد و پیمانی که فقط حرفش بود و عملی در پی نداشت و او سوخت در انتظار قولی که آن را منجی زندگی تباه شدهاس میدانست و چه سخت بود که باید به خود میقبولاند که دیگر آمدنی در پیش نیست و باید به تنهایی برای این حال مریضش گریه و فغان سردهد.
چشمهایش از گریهی زیاد باز نمیشد، قلبش میسوخت؛ اما زبانش به یاریش نمیآمد تا ناله کند، رد ناخنهای بلند آن زن مادر نما هنوز رو پو*ست دستش گز-گز میکرد و او کودکانه آرزو میکرد که بیایند و اون رو از این خونهی بیسرپناهان بردارند؛ اما این جز آرزویی تلخ و گس نبود!
بازهم رها شده بود، بازهم کسی نبود که پناهی به اوی بیپناه بدهد، حتی کسی که قول حامی بودن به او داده بود.
خلاصه:
داستان حول و محور دختر بچهی بی سرپناهی هست که توسط خانوادهای به سرپرستی گرفته می شود؛ اما بعد از مدت کوتاهی این خوشی به پایان میرسد و از اینجاست که سیاهی تمام زندگی دختر داستان را در برمیگیرد؛ اما اون کودکانه دل به قولی داده بود که برادرناتنیش به او داده بود و به او گفته بود که منتظرش باشد تا به دنبالش بیاید و او را نجات بدهد؛ اما این انتظار به سر نمیرسه و حالا بعد سالها چالشها و افراد زیادی مانعی بر سر راهشان میشوند.
موضوع 'رمان سولین| زهرا آسبان کاربر انجمن تک رمان' درحال تایپ - رمان سولین| زهرا آسبان کاربر انجمن تک رمان
سلام عزیزای من قدم رنجه فرمودین که اومدین
خوشحال میشم نظرهای قشنگتون رو در مورد رمانم، باهام به اشتراک بذارین
نام نویسنده: زهراآسبان
ژانر رمان: عاشقانه- اجتماعی
مقدمه:
قول شده بود عهد و پیمان آنها، همان عهد و پیمانی که فقط حرفش بود و عملی در پی نداشت و او سوخت در انتظار قولی که آن را منجی زندگی تباه شدهاس میدانست و چه سخت بود که باید به خود میقبولاند که دیگر آمدنی در پیش نیست و باید به تنهایی برای این حال مریضش گریه و فغان سردهد.
چشمهایش از گریهی زیاد باز نمیشد، قلبش میسوخت؛ اما زبانش به یاریش نمیآمد تا ناله کند، رد ناخنهای بلند آن زن مادر نما هنوز رو پو*ست دستش گز-گز میکرد و او کودکانه آرزو میکرد که بیایند و اون رو از این خونهی بیسرپناهان بردارند؛ اما این جز آرزویی تلخ و گس نبود!
بازهم رها شده بود، بازهم کسی نبود که پناهی به اوی بیپناه بدهد، حتی کسی که قول حامی بودن به او داده بود.
خلاصه:
داستان حول و محور دختر بچهی بی سرپناهی هست که توسط خانوادهای به سرپرستی گرفته می شود؛ اما بعد از مدت کوتاهی این خوشی به پایان میرسد و از اینجاست که سیاهی تمام زندگی دختر داستان را در برمیگیرد؛ اما اون کودکانه دل به قولی داده بود که برادرناتنیش به او داده بود و به او گفته بود که منتظرش باشد تا به دنبالش بیاید و او را نجات بدهد؛ اما این انتظار به سر نمیرسه و حالا بعد سالها چالشها و افراد زیادی مانعی بر سر راهشان میشوند.
موضوع 'رمان سولین| زهرا آسبان کاربر انجمن تک رمان' درحال تایپ - رمان سولین| زهرا آسبان کاربر انجمن تک رمان
سلام عزیزای من قدم رنجه فرمودین که اومدین
خوشحال میشم نظرهای قشنگتون رو در مورد رمانم، باهام به اشتراک بذارین